📋 خلاصه مقاله:
سریال «Star Trek: Strange New Worlds» با ترکیب موضوعات جدی و خندهدار، به مسائل مهمی مانند جنایات جنگی و تعصب میپردازد. در فصل سوم، مستندی توسط اومبرتو اورتگاس ساخته میشود که به بررسی نقش استارفلیت در درگیریهای بینستارهای میپردازد، اما به عمق موضوعات نمیرود.
Star Trek: Strange New Worlds تلاش میکند حس و حال Star Trek کلاسیک را با تغییر بین قسمتهای جدی و موضوعات خندهدار به تصویر بکشد.
پرداختن به مسائل بزرگ
این سریال به مسائل بزرگی مانند جنایات جنگی و تعصب میپردازد.
موضوعات خندهدار و سرگرمکننده
همچنین موضوعات بسیار خندهدار مانند موزیکال و راز قتل را نیز شامل میشود.
در قسمت سوم فصل سوم با عنوان “استارفلیت چیست؟”، این دو جنبه از نمایش با هم تلاقی میکنند. این امر باعث ایجاد آشفتگی در آنچه میتوانست یک بررسی موضوعی از نقش این سازمان در درگیریهای بینستارهای باشد، میشود.
مستند اومبرتو اورتگاس در سفینه اینترپرایز
در طول فصل سوم، اومبرتو “بتو” اورتگاس، برادر هدایتگر سفینه اینترپرایز، اریکا اورتگاس، در حال فیلمبرداری یک مستند در کشتی بوده است. این خط داستانی عمدتاً برای خنده طراحی شده است. مهندس پلیا برای دوربین ژست میگیرد و کاپیتان کریستوفر پایک به طور دورهای از حضور بتو ناراحت میشود.
«استارفلیت چیست؟» این فیلم به بررسی این موضوع میپردازد و واقعاً گیجکننده است که چگونه استارفلیت به فردی آماتور اجازه داده تا به کشتی پرچمدار خود دسترسی پیدا کند. بتو با احساسات منفی قوی نسبت به استارفلیت وارد میشود. این احساسات بر اساس تجربه شخصیاش شکل گرفتهاند. خواهرش او را ترک کرد تا به ستارهها سفر کند، انتخابی که او هنوز درک نمیکند. روشهای بتو گاهی بیادبانه و دستکاریکننده هستند. او به دنبال اثبات این است که استارفلیت در واقع ابزاری برای استعمار است و نه یک سازمان علمی و دیپلماتیک خیرخواه.
پس از گذراندن بیشتر فصل در حال معاشرت با متخصص ارتباطات، نیوتا اوهورا (سلیا رز گودینگ)، بتو از رابطهشان سوءاستفاده میکند. او به طور مخفیانه پاسخهای او به سوالاتش درباره استارفلیت را ضبط میکند. همچنین، با خبری درباره مرگ یک دوست قدیمی او را غافلگیر میکند تا واکنش احساسی او را در دوربین ثبت کند.
تلاش برای به دست آوردن اطلاعات محرمانه
بتو اریکا را اذیت میکند و سعی دارد اطلاعات محرمانهای به دست آورد. او حتی در تعاملاتش با پایک بیرحمتر است. از او میپرسد که آیا کسی را دیده که بمیرد. پایک به درستی با تحقیر جدی به این سوال پاسخ میدهد.
هم بازسازی سریال Battlestar Galactica در دهه ۲۰۰۰ و هم سریال علمی تخیلی Babylon 5 در دهه ۹۰ شامل قسمتهای مستندگونهای بودند که میتوانند دیدگاه متفاوتی از شخصیتها و نحوه انجام وظایفشان ارائه دهند. اما نابالغی بتو باعث میشود که استدلال او مبنی بر اینکه اینترپرایز ابزاری برای سرکوب نظامی است، بیاعتبار به نظر برسد. بهویژه وقتی که پایک و خدمهاش بار دیگر نیکسرشتی ذاتی خود را نشان میدهند.
چالشهای داستانی و جذابیتهای آن
این چارچوببندی بهویژه آزاردهنده است زیرا توجه را از داستانی که جذاب است منحرف میکند. “استارفلیت چیست؟” سیاره توسعهطلب کاسار را معرفی میکند که به تازگی به همسایهاش لوتانی هفتم حمله کرده و ۹ میلیون نفر را کشته است. لوتانیها قبلاً با کلینگونها متحد بودند. فدراسیون به اینترپرایز مأموریت داده تا با کمک به لوتانیها در تحویل محمولهای محرمانه، اتحاد جدیدی برقرار کند. خدمه بهطور قابلفهمی از همکاری با رقیب سابق ناراحت هستند. این احساس با کشف محمولهای که حمل میکنند، تقویت میشود.

تصویر: مارنی گراسمن/پارامونت پلاس
لوتانیها موجودی عظیم و درخشان شبیه به پروانه به نام جیکارو را پرورش دادهاند. آنها این موجود را به یک کنترلکننده عصبی مجهز کردهاند. در حالی که اینترپرایز نظارهگر است، یک دانشمند لوتانی به جیکارو شلیک میکند تا دستگاه را غیرفعال کند. با آخرین نفسهایش میگوید که مردمش در استفاده از این موجود اشتباه کردهاند. اسپاک با ایجاد ارتباط روانی با جیکارو کشف میکند که این موجود هوشمند است و به سلاحی برای نابودی جمعی تبدیل شده است.
مقایسه با رمانهای علمی تخیلی
طرح داستانی با مفهوم بالا مشابه رمان Revenant Gun اثر یون ها لی است. در این رمان، یک ژنرال به صورت روانی با کشتی جنگی خود ارتباط برقرار میکند. او کشف میکند که برتری نظامی امپراتوریاش بر اساس به بردگی گرفتن پروانههای فضایی بیگانه است. اما در حالی که آن رمان واقعاً به جنایات جنگ میپردازد، «استارفلیت چیست؟» این معضلات را به سرعت پشت سر میگذارد. اینترپرایز مجبور به واکنش میشود، زیرا جیکارو به شدت واکنش نشان میدهد و کشتی را به خطر میاندازد.
با شجاعت و همدلی خاص استارفلیت، خدمه اینترپرایز موفق میشوند با جیکارو ارتباط برقرار کنند. آنها دستورات خود را با استارفلیت مجدداً مذاکره میکنند تا اطمینان حاصل شود که دیگر جیکارو به عنوان سلاح استفاده نمیشوند. استارفلیت قول میدهد که به لوتانی کمک کند تا به روشهای دیگری از خود محافظت کنند. با این حال، هیچ توضیحی درباره چگونگی ادامه دخالت آنها در این جنگ ارائه نمیشود.
تعارضات و بررسیهای مستند
این دقیقاً همان نوع تعارضی است که بتو ظاهراً این مستند را برای بررسی آن ساخته است. اما نه او و نه نویسندگان برنامه واقعاً به عمق موضوع نمیروند. آنها بررسی نمیکنند که مأموریت با لوتانی چه معنایی برای فدراسیون یا استارفلیت دارد. در عوض، حل و فصل ساده داستان جیکارو و برخی تذکرات از اوهورا باعث میشود بتو از این تجربه به این نتیجه برسد که تعصباتش اشتباه بوده و استارفلیت واقعاً خوب است.
تمرکز بر تجربیات شخصیتهای اصلی میتواند تردیدهای آنها درباره مأموریتشان و آنچه از مواجهه با موقعیتهای پیچیده میآموزند را نشان دهد. با این حال، ترفند پشت «استارفلیت چیست؟» مانع از ارائه پاسخی رضایتبخش به این سؤال میشود.