📋 خلاصه مقاله:
بازیهای چندنفره آنلاین اغلب به دلیل شباهت زیاد به یکدیگر نمیتوانند برجسته شوند، اما بازی “Last Flag” از استودیوی Night Street Games با بازآفرینی لذت بازی پرچمگیری دوران کودکی و ارائه تجربهای منحصر به فرد و ساده، توانسته است توجهها را جلب کند. این بازی با تمرکز بر همکاری تیمی و لذت بردن از بازی، بدون نیاز به هماهنگی دقیق، تجربهای خاطرهانگیز و کمفشار را ارائه میدهد و انتظار میرود تا زمان عرضه در سال ۲۰۲۶ به تکامل بیشتری برسد.
تعداد بازیهای چندنفره آنلاین که برای جلب توجه محدود کاربران با یکدیگر رقابت میکنند، یک مسئله شناختهشده است. اما مشکلی که به همان اندازه گسترده است، شباهت زیاد این بازیها به یکدیگر است. تقریباً برای همه آنها میتوانید به راحتی یک مقایسه پیدا کنید. Marvel Rivals نسخهای از NetEase برای Overwatch 2 است. FragPunk تلاش میکند تا شبیه Apex Legends باشد. حتی Elden Ring Nightreign از طوفان دایرهای آشنای بازیهایی مانند Fortnite بهره میبرد.
یک ویژگی کلیدی این است که وقتی مانند همه هستید، نمیتوانید برجسته شوید. بنابراین از Last Flag، بازی اول استودیوی نوپای Night Street Games، بسیار خوشحال شدم.
یکی از اعضای تیم توسعه در طول دمو گفت که آنها میخواستند لذت بازی پرچمگیری از دوران کودکی را بازآفرینی کنند، زیرا احساس میکردند که بازیهای دیگر با حالت پرچم، مانند بازیهای Halo (که به خاطر حالتهای رقابتی پرچمگیری شناخته میشوند)، هرگز به طور کامل موفق به انجام این کار نمیشوند. آنچه آنها به دست آوردند، شکلی ایدهآل از آن لذت بود – نوعی خاطره کودکی که در آن شما خودتان نیستید، بلکه یک شخصیت بزرگتر از زندگی هستید و خیابان، حیاط، اتاق نشیمن یا هر جایی که بازی میکردید به یک میدان نبرد خیالی و غیرممکن تبدیل میشود.
Last Flag به همان اندازه که بازی قایمباشک است، بازی پرچمگیری نیز هست. هر دو تیم یک دقیقه قبل از شروع مسابقه فرصت دارند تا مکانی مناسب برای پنهان کردن پرچم خود پیدا کنند و با جمعآوری پول اضافی، تواناییهای شخصیتهایشان را ارتقاء دهند. بیشتر زمان مسابقه صرف تلاش برای یافتن محل پنهان شدن پرچم تیم مقابل میشود. سه برج در وسط نقشه قرار دارند که هر ۳۰ ثانیه یا بیشتر، یک مربع از نقشه را برای تیمی که آنها را اشغال کردهاند اسکن میکنند و نشان میدهند که آیا پرچم تیم مقابل در آن مربع قرار دارد یا خیر.
فهرست شخصیتهای قابل بازی شامل انواع استانداردی مانند کاربر تفنگ میانبرد، متخصص مخفیکاری و مبارز نزدیک است، به همراه برخی از شخصیتهای غیرمعمولتر. یک چوببر قویهیکل وجود دارد که به همان اندازه به قدرت طبیعت و تبرهای بسیار تیزش برای کمک در نبرد متکی است و یک نینجا که اگر مهارتهای پرش او را به درستی به کار بگیرید، عملاً میتواند پرواز کند. اما مورد علاقه من، مردی شیک با دو شاتگان کوتاه، یک تفنگ گاتلینگ و توانایی ویژهای بود که یک هدف را مانند یک کارتون صبحگاهی در یک گاوصندوق به دام میانداخت.
حتی انواع آشنا نیز ویژگیهای غیرمعمولی دارند که بازی با آنها را اصیل و هیجانانگیز میکند. برای مثال، مهندس دارای تفنگ وارپ است که میتواند برنامههای تیم مقابل را با انتقال افراد به مکانی که قبلاً برجکها را نصب کردهاید یا تا حد ممکن دور از هدفشان، به هم بریزد. قابلیت نامرئی دزد در ابتدا معمولی به نظر میرسد، اما او میتواند در نزدیکی نقطه تسخیر مخفی شود و قبل از اینکه کسی متوجه شود چه اتفاقی افتاده، فرار کند. این روشی است که توسعهدهندگان تیم مقابل توضیح دادند و سپس به طور زیرکانهای نشان دادند و در حالی که بقیه ما (خودم و چهار عضو دیگر Night Street) در جای دیگری حواسمان پرت بود، بازی را بردند.

تصویر: Night Street Games
در طول جلسه، ما در دو نقشه مختلف بازی کردیم. اولین نقشه که مورد علاقه من بود، جنگلی پاییزی با شهری معدنی به سبک مرزی در مرکز آن بود. این نقشه شامل تونلهای متروکه و حتی یک خانه کوچک و ترسناک در گوشه تاریک جنگل بود. اندازه این نقشه برای چنین بازیای ایدهآل به نظر میرسید و نقاط جالب و گوشههای جذابی برای کاوش داشت که بدون ایجاد احساس فشار و شلوغی، کافی بودند.
نقشه دیگر، نقشهای بزرگ با تم زمستانی بود که شامل یک قلعه یخی، یک روستای کوچک و یخزده، و غارهای درخشان بود و شاید فضای زیادی بین آنها وجود داشت. این نقشه از نظر بصری فوقالعاده بود و مکانهای برجها، از جمله حیاط قلعه یخی و یک پایگاه تحقیقاتی در غاری دورافتاده، محل نبردهای داغ و خشنی نسبت به نقشه اول بودند. زیرا تعداد مکانهای ممکن برای پنهان شدن، استفاده از رادار را ضروری میکرد.
این نقشه کمی بیش از حد بزرگ به نظر میرسید. برای مقایسه، یک مسابقهای که روی آن بازی کردیم تقریباً به اندازه سه مسابقه روی نقشه جنگلی طول کشید، زیرا واقعاً آنقدر بزرگ بود و مکانهای زیادی برای جستجو داشت. در پایان، شبیه یکی از آن بازیهای قایمباشک بود که به نظر میرسید تا زمانی که والدینتان شما را برای شام صدا میزنند و همه متوجه میشوند که آخرین نفری که باقی مانده بود، تمام مدت در معرض دید بوده است — به یادماندنی، اما کمی خستهکننده و احتمالاً باعث میشود که برای مدتی از بازی کردن دوباره منصرف شوید (بهویژه اگر زمان آزاد محدودی دارید).

تصویر: Night Street Games
با این حال، فکر نمیکنم Night Street بازی Last Flag را به عنوان یک بازی که زندگی شما را تحت تأثیر قرار میدهد، ببیند. در حالی که ما فقط نسخه آلفای آزمایشی را بازی کردیم و نه محصول نهایی، تمرکز بیشتر بر روی لذت بردن از یک بازی خوب پرچمگیری بود. پیشرفت در هر مسابقه اهمیت دارد، زیرا پولی که در میدان نبرد پیدا میکنید را برای ارتقاء تواناییهایتان خرج میکنید و هیچ هدف خاصی برای تکمیل یا ترفندهای دیگری برای ترغیب شما به بازی بیشتر یا به روشهای خاص وجود نداشت.
همکاری اهمیت زیادی دارد و به نظر من Last Flag زمانی که با گروهی از دوستان در چت صوتی بازی میکنید، بیشترین لذت را به همراه دارد. با این حال، یکی از نقاط قوت آن تا کنون، سادگیاش است. در هر لحظه فقط تعداد محدودی از کارها را میتوانید انجام دهید — جستجو برای پرچم، مبارزه برای کنترل برج، یا ارتقاء تواناییها — و همه اینها به موفقیت تیم شما کمک میکنند. برای انجام این کارها نیازی به هماهنگی دقیق ندارید و بازی به وضوح نشان میدهد که وقتی تیم مقابل پرچم شما را دارد، باید تمرکز خود را بر متوقف کردن آنها بگذارید و نه هر کار دیگری که انجام میدادید. در غیر این صورت، آزادید که هر کاری که فکر میکنید بهترین است انجام دهید، حتی اگر این به معنای جدا شدن از دیگران و تنها رفتن برای مدتی باشد. شما واقعاً میتوانید هر کاری که میخواهید انجام دهید و مشکلی نخواهید داشت (حداقل بر اساس این جلسه پیشنمایش).
در این راستا، Last Flag بهخوبی جوهره بازیهای مدرسهای مانند قایمباشک یا گرفتن پرچم را به تصویر میکشد. آیا تصور میکنید که بچهها در زمین بازی در حال فریاد زدن و ارتباط برقرار کردن یا تهیه جداول برای بهینهسازی و برنامهریزی برای گذراندن بتلپس هستند؟ خب، شاید اکنون در حال انجام این دو کار آخر باشند. اما چشمانداز کنار گذاشتن همه اینها به نفع سرگرمیهای کمفشار و کماهمیت، بسیار امیدوارکننده است و من مشتاقم ببینم که Last Flag چگونه تا زمان عرضه در سال ۲۰۲۶ تکامل مییابد.