📋 خلاصه مقاله:
فیلم “Crimson Peak” اثر گییرمو دل تورو به اشتباه به عنوان فیلم ترسناک بازاریابی شد، در حالی که یک رمانس گوتیک با عناصر وحشت است. این اشتباه بازاریابی باعث نقدهای متفاوت و فروش کمتر از انتظار شد. دل تورو تأکید دارد که فیلمهایش بیشتر احساسی هستند تا ترسناک.
Crimson Peak اثر گییرمو دل تورو یکی از زیباترین فیلمهایی است که تاکنون دیدهام. آلردیل هال، مجموعهای که برای فیلم ساخته شده، از لحظهای که ادیت کاشینگ (میا واسیکوفسکا) وارد آن میشود، با فضایی خاص پر شده است.
دیوارهای سبز و سرسبز آن، سقف تکهتکهای که به برف اجازه میدهد به داخل نفوذ کند، و خاک رس قرمز خونی که زیر عمارت جمع میشود، همگی جلوهای بینظیر به فیلم میبخشند. Crimson Peak یک حس بصری فوقالعاده است و فیلمی که من بارها به آن بازمیگردم. همچنین، این فیلم به اشتباه به عنوان ژانر وحشت شناخته میشود.
با نگاهی به نحوه بازاریابی یونیورسال پیکچرز برای Crimson Peak، میتوان فهمید چرا مخاطبان انتظار فیلمی بسیار ترسناکتر داشتند. تریلر داستانی از وحشت فراطبیعی را به تصویر میکشد که بر ترسهای ناگهانی و حضور ماورایی که ادیت را به جنون میکشاند، تأکید دارد.
داستان واقعی فیلم
این یک پیشفرض جذاب برای یک فیلم است، اما به شدت از داستان واقعی این فیلم که ادیت کاشینگ را دنبال میکند، فاصله دارد. او با بارونت انگلیسی، توماس شارپ (تام هیدلستون) ازدواج میکند و رمانس تراژیکی که در پی آن رخ میدهد.
شهرت دل تورو
علاوه بر این، Crimson Peak نام دل تورو را نیز به همراه دارد. این فیلمساز در آن زمان به عنوان استاد وحشت به خوبی شناخته شده بود، به لطف فیلمهایی مانند The Devil’s Backbone و Pan’s Labyrinth. حتی اگر فیلم قبلی او قبل از این یکی، حماسه علمی تخیلی Pacific Rim بود که به وضوح ترسناک نبود.
بازاریابی Crimson Peak به عنوان یک فیلم ترسناک، به نظر دل تورو، در نهایت باعث شد این فیلم برای کارگردان به یک لغزش تبدیل شود. این فیلم نقدهای متفاوتی دریافت کرد و با بودجه ۵۵ میلیون دلاری، ۷۴.۷ میلیون دلار فروش داشت. نه بد، اما نه عالی.
چالشهای بازاریابی و تبلیغات
دل تورو در سال ۲۰۲۴ به Vulture گفت: «چیزی که همیشه، به معنای واقعی کلمه، این فیلم را تعقیب خواهد کرد این است که به عنوان یک فیلم ترسناک فروخته شد. اما من به وضوح به یاد دارم، زمانی که جلسات درباره تبلیغات داشتیم، همه آنها به سمت جذب مخاطبان ترسناک برای آخر هفته افتتاحیه هدفگذاری شده بودند. من میدانستم که محکوم به شکست هستیم!»
زمانبندی اکران و تاثیر آن
با اکران Crimson Peak در وسط فصل ترسناک در ۱۶ اکتبر ۲۰۱۵، این رمانتیک گوتیک مجلل هرگز فرصتی برای رهایی از قالب ترسناک خود نداشت. به وضوح، یونیورسال کمکی نکرد.
دل تورو به Vulture گفت: «من میگفتم، ‘شما باید به ترویج رمانس و رمز و راز بپردازید.’ آخرین چیزی که میخواهید انجام دهید این است که آن را به عنوان وحشت تبلیغ کنید.»
تصویر: کری هیز/یونیورسال پیکچرز/مجموعه اورت
ژانر وحشت بسیار گستردهتر از آن چیزی است که ممکن است تصور کنید. وحشت ماوراءالطبیعه، وحشت کوییر و وحشت بدنی تنها چند نمونه از این ژانر هستند. به بسیاری از جهات، نمیتوان گفت که Crimson Peak فاقد عناصر وحشت است.
تجربه وحشت در Crimson Peak
آنچه که ادیت در مواجهه با توماس و خواهرش لوسیل شارپ (جسیکا چستین) تجربه میکند، حتی زمانی که بیشتر به توماس علاقهمند میشود و او نیز به او، وحشتناک است. اما در نهایت، وحشتی که Crimson Peak منتقل میکند، کمتر به ماوراءالطبیعه مربوط میشود، همانطور که تبلیغ شده بود. بلکه، همانطور که خود لوسیل خلاصه میکند، “وحشت برای عشق بود.”
هیولایی بودن عشق یکی از عناصر اصلی در ادبیات گوتیک است. به عنوان مثال، میتوان به ربکا اثر دافنه دو موریه و جین ایر اثر شارلوت برونته اشاره کرد. اما این موضوعی است که به سختی میتوان آن را به مخاطب فروخت. دلیل آن این است که میتواند به زیرشاخهها تقسیم شود.
مقایسه رمانس گوتیک و ترسناک گوتیک
اگر بخواهم قله سرخ، یک رمانس گوتیک، را با فیلم اسپانیایی ستون فقرات شیطان دل تورو در سال ۲۰۰۱ مقایسه کنم، تفاوت واضح است. قله سرخ عشق بین ادیت و توماس و همچنین رابطه سمی و محارمگونه بین توماس و لوسیل را در پسزمینهای ماوراءالطبیعی اولویت میدهد. این کار برای ایجاد تعلیق و برجسته کردن عمقهای وحشتناکی است که برای افرادی که دوستشان داریم به آنها میپردازیم.
در همین حال، ستون فقرات شیطان داستان یک یتیم جوان را دنبال میکند. این یتیم توسط یک روح تسخیر شده است که میخواهد به هیولاهای واقعی، یعنی سرپرستی که به جای مراقبت از یتیمان به آنها بدرفتاری میکند، نور بتاباند.
تفاوت بین یک داستان ترسناک گوتیک و یک رمانس گوتیک ممکن است ناچیز به نظر برسد. اما برای مخاطبان مهم است که کدام یک از این دو است. به یاد دارم که Crimson Peak را تماشا کردم چون به نظر میرسید یک داستان ترسناک ماوراءالطبیعی باشد. در نهایت از آن خوشم آمد، حتی با این که یک “داستان عاشقانه با ارواح” بود و نه داستان ارواحی که به عنوان آن تبلیغ شده بود. این یک اتفاق خوشایند بود. جای تعجب نیست که مخاطبان ترسناک احساس سردی کردند.
تصویر: Legendary Pictures
این اولین باری نیست که فیلمهای دل تورو، به گفته خودش، “توسط بازاریابی نادرست محدود و مختل شدهاند.” در گفتوگو با ورایتی، این کارگردان توضیح داد که جدیدترین فیلمش، اقتباس علمی تخیلی گوتیک از فرانکنشتاین مری شلی، فیلم ترسناک نیست. او گفت: “این داستانی احساسی برای من است. به اندازه هر چیز دیگری شخصی است. من در حال پرسیدن سوالی درباره پدر بودن و پسر بودن هستم. من هرگز فیلم ترسناک نمیسازم.”
با توجه به سابقه نامطلوب در بازاریابی، جای تعجب نیست که دل تورو مصمم است در این زمینه پیشدستی کند تا فرانکنشتاین به همان دام نیفتد. متأسفانه برای قله سرخ، آن کشتی مدتها پیش حرکت کرده است. اما این نباید مانع از بازبینی این داستان تراژیک شود. اگر به دنبال فیلمی واقعاً خیرهکننده هستید که شدت احساسی ادبیات گوتیک را به صورت بصری به تصویر بکشد و دارای بازیگران برجسته باشد، یا صرفاً میخواهید یکی از بهترین فیلمهای دل تورو را قبل از اکران فرانکنشتاین تماشا کنید، قله سرخ یک شاهکار به شدت نادیده گرفته شده است که به شدت توصیه میشود.


توسط
توسط

توسط