📋 خلاصه مقاله:
نیکلاس کیج در فیلم “پسر نجار” نقش یوسف را بازی میکند که با چالشهای ایمان و قدرتهای الهی پسرش روبروست. این فیلم با تمهای مذهبی و تاریک، به بررسی وسوسهها و نیروهای مرموز میپردازد و کیج با بازی اغراقآمیز خود، جذابیت خاصی به آن میبخشد.
نیکلاس کیج ممکن است بازیگر ایدهآلی برای ایفای نقش در یک فیلم ترسناک جسورانه درباره عیسی مسیح باشد. اما نه به دلایلی که برخی از اینترنت ممکن است فرض کنند. این دلایل احتمالاً شامل بیپروایی، بازی اغراقآمیز و تمایل به پوشیدن موی مصنوعی بلند نیست. در واقع، کیج حتی نقش عیسی را در پسر نجار بازی نمیکند. در تیتراژ او را فقط به عنوان نجار معرفی میکنند.
نقش یوسف در داستان
او به عنوان یوسف این داستان قرار گرفته است. یوسف تلاش میکند ایمان خود را حفظ کند. در حالی که پسرش، پسر عسل نوح جوپ، که اکنون نوجوان شده و از مادر (افکیای تویگز) به دنیا آمده، شروع به نشان دادن قدرتهای الهی میکند. دلیل اینکه تصور بازیگر بزرگ دیگری در این نقش دشوار است این است که در حالی که شخصیت او با بارهای مختلف خود درگیر میشود، کیج به نظر میرسد تقریباً با اطمینان لمسکنندهای باور دارد که این فیلم تاریک و مبهم ارزش وقت او را دارد.
کیج در سالهای اخیر زمان خود را به شکل معقولتری سپری کرده است. او همچنان فیلمهای بیشتری نسبت به آنچه طرفداران عادی میبینند، میسازد. آیا میدانستید که او در سه سال گذشته سه وسترن مختلف ساخته است؟ او همچنین در پروژههای معتبر A24/Neon مانند Dream Scenario و Pig نیز حضور دارد.
Longlegs و The Carpenter’s Son به نظر میرسد از آن دسته فیلمهایی باشند که در کنار ژانر قرار میگیرند. این فیلمها به طور بالقوه تحریکآمیز هستند و توصیفاتی پر زرق و برق دارند. مانند “کيج در جستجوی خشمگینانه برای خوک ترافل گمشدهاش” یا “کيج در نقش فردی کروگر تصادفی و نرد” که به طور جدی گرفته میشوند.
متأسفانه، نویسنده و کارگردان لطفی ناتان به آن توجه جدی پاداش نمیدهد. پسر نجار از مکانی جذاب و بیقرار شروع میشود و بر اساس یک انجیل گمشده و غیررسمی درباره دوران کودکی مسیح قرار دارد.
حرکت خانواده نجار
نجار، مادر و پسرشان از مکانی به مکان دیگر حرکت میکنند. آنها از ترس آزار و اذیت مذهبی یا سوءظن نسبت به قدرتهای عجیب پسر در هراس هستند. «مصیبت ما را دنبال میکند»، نجار با اندوه میگوید.
نیروهای تاریک و وسوسههای کتاب مقدس
این وضعیت ادامه مییابد وقتی نیروهای تاریک خانواده را در آخرین محل سکونتشان هدف قرار میدهند. وسوسههای آشنای کتاب مقدس برای پسر آغاز میشوند.
گاهی اوقات، فیلم شبیه به یک فیلم تسخیر به سبک جنگیر است. با این تفاوت که هیچیک از شخصیتهای اصلی بهطور مستقیم تسخیر نمیشوند. در عوض، آنها بهطور فزایندهای از یکدیگر دور میشوند. این نیروها یک زن جوان محلی به نام ایسلا جانستون، با عنوان “غریبه”، را آلوده میکنند. او با پسر ارتباط برقرار میکند و به همه دیدگاههای نگرانکنندهای از آیندهای تاریک میدهد.
نجار بهویژه با جایگاه خود در این داستان دست و پنجه نرم میکند. گاهی اوقات پسرش را که نمیتواند بهطور کامل درک کند، سرزنش میکند.
این محتوا احتمالاً باعث جنجال خواهد شد و ناتان با حساسیت زیادی به آن میپردازد. شاید بیش از حد. ایده یک پسر نوجوان که با قربانی شدن نهایی خود مواجه میشود و توسط نیروهای مرموز وسوسه میشود، واقعاً ترسناک است. اما ناتان ممکن است از ظاهر شدن به عنوان بهرهبردار بترسد و مشتاق باشد که نیتهای خود را به وضوح نشان دهد. بنابراین، اغلب به فیلمبرداری تاریک و پیشبینیکننده پناه میبرد. شاید او فکر میکند که نمیتوانید به چیزی که به خوبی نمیبینید اعتراض کنید.
شخصیتها و اجرای آنها
شخصیتها به طور مداوم در حال تفکر هستند. تویگز، که در بازسازی فیلم کلاغ ۲۰۲۴ از همه چیز، وعده واقعی نشان داد. اجرای خود را به شنل مادر مریم واگذار میکند، که گاهی با تصاویری از وحشت ناخوشایند قطع میشود.
تصویر: Magnolia Pictures
در عین حال، کیج با نوعی بازی اغراقآمیز که ممکن است طرفداران خندهدارترش به دنبال آن باشند، بازی میکند. لحظهای وجود دارد که کیج از کوره در میرود و فریاد میزند: «ایمان من شکسته شده است!» این صحنه در تریلر هم گنجانده شده است. ظاهراً، کیج در حین فیلمبرداری در یک غار توسط گروهی از زنبورها مورد حمله قرار گرفته است. هرچند که این تقریباً شبیه به شوخیای درباره بازسازی بسیار معروف Wicker Man او به نظر میرسد. اگر چنین انفجار پرشوری بخشی از فیلم ترسناک با موضوع عیسی شماست، شاید یک رویکرد جسورانهتر و مضحکتر بهتر بتواند از تمایل کیج به اغراق در مواقع ضروری بهرهبرداری کند. در عوض، پسر نجار بیشتر شبیه به ضعیفتر است.
فیلمهای مستقیم به ویدئو که کیج در بیشتر دهه ۲۰۱۰ ساخت — نه آن تریلرهای کلیشهای بلکه درامها و تریلرهای ماوراء طبیعی که همیشه امیدوارکننده به نظر میرسند و معمولاً چند لحظه خاص از کیج دارند، اما در نهایت حس فیلمهای کمهزینه ویدئویی را میدهند.
صادقانه بگویم، برخی از آنها، در حالی که کمتر جاهطلبانه بودند، به طور کلی قابل تماشا بودند. اینجا جایی است که باید از اصول خودم تخطی کنم، نه مذهبی بلکه حرفهای. مدتها پیش، یک ویراستار محبوب مرا متقاعد کرد که صفتهایی مانند “خستهکننده” یا “کسلکننده” را از واژگان نقد فیلمم حذف کنم. این کلمات چیزی جز یک فقدان صبر ذهنی و توصیف کلی از عدم درگیری با وظیفه انتقال زنده تجربه فکری و احساسی تماشای یک فیلم خاص را منتقل نمیکنند. انتقال حس خستگی بدون اینکه خودتان خستهکننده به نظر برسید دشوار است. این به اندازه گفتن اینکه یک فیلم “جالب” است، بیبیان است. به عبارت دیگر، “بیشتر بگویید”.
اما باید اعتراف کنم که در بیشتر زمان فیلم پسر نجار احساس خستگی کردم. این نوعی خستگی کلیسایی است، نه به این دلیل که پسر نجار موعظهگر است، بلکه به این دلیل که نیاز به تسلیم وظیفهشناسانه برای تماشای آن دارد.
در نقطهای از اوایل فیلم، به ریتم تکراری از رنج و عذاب فرو میرود و واقعاً از آن رهایی نمییابد. کیج همچنان بازیگر بزرگی است وقتی که به نمایش درد و لذت ایمان میپردازد، اما نمیتواند معجزه کند.

توسط
توسط

توسط