Image

کتاب جدید Star Wars ممکن است به بحث کلاسیک Darth Vader پایان دهد

📋 خلاصه مقاله:

نمایش “اوبی وان کنوبی” به کارگردانی دبورا چاو فرصتی برای بررسی رابطه پیچیده اوبی وان و دارث ویدر است. کتاب “استاد شرارت” نیز به چالش‌های ویدر و تضاد درونی او با آناکین می‌پردازد و نشان می‌دهد که نور و تاریکی در او همزیستی دارند.

چه آن را دوست داشته باشید و چه از آن متنفر باشید، نمایش اوبی وان کنوبی به کارگردانی دبورا چاو فرصتی طلایی برای کاوش در رابطه دلخراش بین استاد جدای و شاگرد و برادر اسلحه‌اش، دارث ویدر بود.

لحظات اوج نمایش

در یکی از لحظات اوج نمایش، در یک دوئل انفجاری در تاتوئین، اوبی وان ماسک جمجمه‌مانند شاگردش را می‌شکند. چهره سوخته آناکین اسکای‌واکر نمایان می‌شود. اوبی وان تلاش می‌کند با استفاده از نام آناکین به دوست قدیمی‌اش نزدیک شود. اما ویدر او را تصحیح می‌کند.

«آناکین رفته است»، سیث می‌گوید. «من آنچه باقی مانده‌ام.» حتی عذرخواهی‌های کنوبی برای شکست در برابر آناکین نیز به گوش نمی‌رسد. ویدر با لبخندی شیطانی بر چهره‌اش توضیح می‌دهد که این اوبی‌وان نبود که آناکین را کشت، بلکه خود ویدر بود.

«پس دوست من واقعاً مرده است»، اوبی‌وان پاسخ می‌دهد. با وجود اینکه دست بالا را دارد، از کشتن ویدر صرف‌نظر می‌کند و او را با یک جمله آخر هولناک تنها می‌گذارد. «خداحافظ، دارث.» برای اوبی‌وان، آناکین رفته و تنها هیولا باقی مانده است.

تصویری از جلد رمان استاد شرارت اثر آدام کریستوفر از مجموعه جنگ ستارگان. این تصویر دارث ویدر را نشان می‌دهد که ماسک سیاه او با درخششی غیرطبیعی به شکل جمجمه دیده می‌شود.

تصویر: Penguin Random House

در میان طرفداران جنگ ستارگان، بحثی در جریان است. این بحث درباره این است که وقتی یک جدای به سمت تاریکی می‌رود و شخصیت جدیدی به عنوان یک سیت می‌پذیرد، چه اتفاقی برای هویت او می‌افتد. برای برخی، آناکین اسکای‌واکر فردی کاملاً متفاوت از دارث ویدر است. همین موضوع درباره کایلو رن و بن سولو نیز گفته شده است. شخصاً، من این نظر را قبول ندارم. من معتقدم که برخورد با آناکین و ویدر به عنوان دو موجودیت جداگانه، نقش آناکین در ظهور فاشیسم و سرکوب دیگران در جنگ ستارگان را نرم می‌کند. بنابراین خوشحال شدم که دیدم کتاب جدید آدام کریستوفر، استاد شرارت، که بر روی ویدر تمرکز دارد، موضع مشابهی اتخاذ کرده است.

داستان استاد شرارت که کمی پس از انتقام سیت‌ها در سال ۱۹ قبل از نبرد یابین (BBY) رخ می‌دهد، به مشکلات و چالش‌های ویدر به عنوان شاگرد جدید امپراتور می‌پردازد. این داستان عمدتاً از دیدگاه هالند گاث، کاپیتان گارد سلطنتی امپراتوری، روایت می‌شود. او مأموریت دارد ویدر را در مأموریت‌هایش همراهی کند و سپس به امپراتور درباره نیت‌های واقعی شاگردش گزارش دهد.

چالش‌های ویدر و وفاداری او

همان‌طور که مشخص می‌شود، ویدر به اندازه‌ای که ممکن است تصور شود به امپراتور وفادار نیست. حتی در ابتدای دوره شاگردی‌اش، او خشمگین و مشتاق قدرتی است که به او کمک کند پدمه آمیدالا را از مرگ بازگرداند. ویدر حاضر است هر کاری که لازم باشد انجام دهد.

دارث ویدر یک شورشی را از گلو گرفته و او را بلند می‌کند. او در کنار یک استورم‌تروپر ایستاده است.

تصویر: لوکاس‌فیلم/اورِت کالکشن

Master of Evil عمدتاً از دیدگاه ویدر روایت نمی‌شود. با این حال، به خوبی به فضای ذهنی او که توسط کلاه‌خودش محافظت می‌شود، پی می‌بریم. همان‌طور که مشخص می‌شود، خط بین ویدر و آناکین بسیار نازک است. در رمان، شاهد خشم و تمایلات مخرب ویدر هستیم. در یک فصل، او به طرز بی‌رحمانه‌ای شمنی را که ادعا می‌کند قدرت‌های احیا دارد، پس از ناکامی در کمک به او، به قتل می‌رساند. کریستوفر همچنین تلاش می‌کند نشان دهد که ویدر کاملاً از آناکین جدا نیست و لحظاتی از همدلی و دلسوزی واقعی را به تصویر می‌کشد.

یکی از این لحظات، تصمیم ویدر برای نجات آپو، یک سرباز کلون از لژیون ۵۰۱ است. او آپو را در مأموریتی برای تسخیر تاریکی در یک معبد سیت همراهی می‌کند. در یک لحظه، تاریکی (یک حفره بزرگ در زمین) آپو را به داخل خود می‌خواند. صدای برادران کشته‌شده‌اش او را وسوسه می‌کند که به داخل بپرد. ویدر که این را حس می‌کند، با استفاده از نیرو آپو را نجات می‌دهد و او را به عقب می‌راند. در این لحظه، ویدر نمی‌داند که آیا تاریکی می‌تواند به او آسیب برساند یا نه. با این حال، تصمیم می‌گیرد که از آپو به عنوان طعمه استفاده نکند و خود را در معرض خطر قرار دهد. بعدها، ویدر از مردانش در برابر ارتشی از درویدها دفاع می‌کند، با وجود تعداد زیاد آنها.

تصمیم ویدر برای کمک به آپو

پس از تسلط بر تاریکی، ویدر متوجه می‌شود که پای مصنوعی آپو کاملاً آسیب دیده است. به جای اینکه او را رها کند، که هوشمندانه‌ترین کار بود زیرا معبد سیت شروع به آسیب رساندن به سفینه‌اش کرده بود، ویدر وقت می‌گذارد تا پای آپو را تعمیر کند.

لوک اسکای‌واکر با لباس‌های تیره در کنار پدرش، دارث ویدر، به عنوان یک زندانی ایستاده است.

تصویر: Lucasfilm/Everett Collection

دلسوزی آناکین برای کلون‌ها در سریال انیمیشنی The Clone Wars به خوبی نشان داده شده است. به عنوان یک ژنرال در ارتش جمهوری، او به سربازانش به عنوان نیروهای ضروری نگاه می‌کرد و هرگز تصمیم به ترک آن‌ها نمی‌گرفت. اینکه ویدر نیز همین کار را انجام می‌دهد نشان می‌دهد که با وجود تمام خشونت و قتل‌هایی که مرتکب شده است (از جمله کشتن همه آن جوانان در معبد جدای)، او هنوز به مردان تحت فرمانش اهمیت می‌دهد. اگر آناکین واقعاً از بین رفته و با موجودیت متمایز ویدر جایگزین شده بود، رفاه آن‌ها اهمیتی نداشت.

همدلی ویدر با دیگران

این فقط کلون‌ها نیستند که ویدر به آن‌ها همدلی نشان می‌دهد. در یک نقطه، او به دنبال جذب اینوشا، دختر شمنی که او را کشته بود، به عنوان شاگردش است. با این حال، گاث هالند مداخله می‌کند و بیان می‌کند که هدف ویدر از این مأموریت از بین رفته و او را به نشان دادن دلسوزی ترغیب می‌کند. این درخواست به طرز شگفت‌انگیزی ویدر را تحت تأثیر قرار می‌دهد. او به اینوشا و گاث اجازه می‌دهد بدون آسیب‌دیدگی بروند. علاوه بر این، او واقعاً آن‌ها را از سقوط آوار در راه خروج نیز نجات می‌دهد.

دارث ویدر با شمشیر نوری قرمز خود اشاره می‌کند، در پس‌زمینه‌ای علمی-تخیلی و آینده‌نگر.

تصویر: لوکاس‌فیلم

این را با نمایش ویدر در اوبی وان کنوبی مقایسه کنید که به طور قابل توجهی ۱۰ سال پس از استاد شرارت رخ می‌دهد. یک دهه درد و خشم به وضوح سوختی برای فرو رفتن بیشتر او در سمت تاریک بوده است. با این حال، این هنوز هم درست نیست وقتی اوبی وان اعلام می‌کند که دوستش مرده است.

در واقع، چیزی که در این دوئل قابل توجه است این است که وقتی اوبی وان کلاه‌خود ویدر را می‌شکند و ما برای اولین بار از زمان موستافار آنکین را می‌بینیم، چهره‌اش با نور آبی شمشیر نوری برجسته می‌شود. او به اوبی وان اطمینان می‌دهد که هرگز در برابر آنکین شکست نخورده است. تنها زمانی که او با خوشحالی به اوبی وان می‌گوید که او، ویدر، آنکین را کشته است، رنگی که چهره‌اش را برجسته می‌کند به قرمز سیث تغییر می‌کند. به نظر می‌رسد کارگردان می‌خواهد بگوید که هر دو نور و تاریکی هنوز در این شخصیت وجود دارند.

استاد شرارت این بحث را پیش می‌برد تا نشان دهد ویدر به همان اندازه که قادر به نیکی‌های آناکین است، به شرارت‌های او نیز توانایی دارد. وقتی ویدر می‌گوید آناکین مرده است، چه به خودش و چه به دیگران، این یک توهم است. او باید این را به خودش و دیگران بگوید تا بتواند ادامه دهد و با هیولایی که تبدیل شده است، روبرو نشود.

تضاد درونی ویدر و آناکین

در نهایت، این یک دروغ است. اگر آناکین و ویدر واقعاً دو موجود جداگانه بودند، ویدر نمی‌توانست با عشقی که پسرش لوک اسکای‌واکر به او نشان داد، نجات یابد. در بازگشت جدای، در استاد شرارت، کریستوفر ممکن است چیز جدیدی به طور چشمگیر درباره شخصیت ویدر نگوید، اما او بذرهایی را می‌کارد که در بازگشت جدای شکوفا خواهند شد. او مهر خود را بر بحثی از جنگ ستارگان می‌گذارد که دهه‌هاست در جریان است.

کتاب جدید Star Wars ممکن است به بحث کلاسیک Darth Vader پایان دهد