Image

نقش‌آفرینی انتقادی: چگونه Aramán با شخصیت‌های غیرقابل‌بازی ما را مجذوب خود می‌کند؟

📋 خلاصه مقاله:

کمپین ۴ Critical Role با داستانی حماسی و پیچیده به کارگردانی برنان لی مولیگان آغاز شده است. این کمپین در دنیایی بدون خدا و پر از دسیسه‌های سیاسی جریان دارد. با معرفی شخصیت‌های جدید و تعاملات احساسی، داستانی جذاب و متفاوت ارائه می‌شود که بر اهمیت اتحاد و امید در دنیای تاریک تأکید دارد.

بازی‌گردان جدید Critical Role برنان لی مولیگان در حال پایه‌ریزی یک کمپین حماسی و پیچیده است. او بذرهای یک داستان بلندپروازانه را در دنیایی بدون خدا کاشته است. این داستان با تراژدی اعدام قهرمان و شرور، ثیازی فنگ، آغاز می‌شود. در چهار قسمت اول، ما از زمین بازی پیچیده و لذت‌بخش دول-ماکجار عبور کرده‌ایم. این شهر پر از دسیسه‌های سیاسی و معاملات مشکوک است.

با این حال، پنج‌شنبه شب گذشته، اولین قسمت غیرمقدمه‌ای کمپین ۴ Critical Role را دیدیم. با این قسمت، اولین نگاه خوب به دنیای خارج از دول-ماکجار را تجربه کردیم.

طرفداران این بار میز سربازان را دنبال کردند: تئور پرایدسایر (تراویس ویلیامز)، تیمبل (لورا بیلی)، ویکندر هالووار (سم ریگل)، کتیگان ویل (رابی دی‌موند) و تیرانی (ویتنی مور). آنها به سمت شمال به تیمونی حرکت کردند تا سید پرایدسایر، برادر تئور، را پیدا کنند. این قسمت اگرچه کوتاه‌تر بود، اما به سرعت چیزی حیاتی برای حیات کمپین را تثبیت کرد. در دنیای آرامان افراد خوبی وجود دارند که ارزش مبارزه برایشان را دارند.

این موضوع ممکن است برای کسانی که مدت‌هاست به تماشای Critical Role می‌پردازند، تعجب‌آور نباشد. در هر کمپین گذشته، حتی در لحظات شکست و ناامیدی کامل، خوبی همیشه بر بدی پیروز می‌شود. امید و عشق از موضوعات کلیدی هستند. با این حال، کمپین ۴ حس بسیار متفاوتی دارد.

شروع متفاوت کمپین ۴

کمپین‌های قبلی با چنین شروع ناامیدکننده‌ای آغاز نشدند. اعدام و سپس مراسم خاکسپاری یک NPC که توسط بیشتر شخصیت‌ها دوست داشته می‌شد، این بار اتفاق افتاد. این یک نکته تلخ است و زمانی که قسمت اول را تماشا کردم، مرا شگفت‌زده کرد.

تصویر اصلی از بازیگران کمپین ۴ Critical Role. شامل لوئیس کارازو، لیام اوبراین، ویتنی مور و سم ریگل که در کنار یک میز نشسته‌اند. تصویر: Critical Role

علاوه بر این، قسمت‌های Overture دنیایی را به تصویر کشیده‌اند که پس از درگیری‌هایی که خدایان را به زیر کشید، ویران شده است. شهر دول-ماکجار در حال حاضر درگیر دسیسه‌های خانه‌های شکسته است. این خانه‌ها تلاش می‌کنند با استفاده از سلاح ترسناک و بسیار واقعی خصوصی‌سازی، قدرت شورای انقلابی را از بین ببرند. این زمانی است که آنها سعی نمی‌کنند یک دین جعلی ایجاد کنند یا از مردگان برای قتل‌عام یک خانواده کامل استفاده کنند.

آیا آرامان ارزش نجات دارد؟

آیا جای تعجب است که کسی ممکن است فکر کند آیا آرامان حتی ارزش نجات دادن دارد؟ این وضعیت برای من آشنا بود. زیرا در کمپین‌های D&D به قدری دیستوپیایی بازی کرده‌ام که بازی کردن آنها افسرده‌کننده شده بود.

با این حال، قسمت پنجم به سرعت نظر من را تغییر داد. این تغییر پس از معرفی دو شخصیت غیرقابل بازی رخ داد: بروکمیدو و اولبید.

اولی، پری‌ای مانند تیمبل است که به اشتباه فکر می‌کند تیمبل توسط ‘آدم‌های بزرگ’ در گروه اسیر شده است. او پیشنهاد کمک برای رسیدن به سکونتگاهی به نام هاوتورنز گلید را می‌دهد. بروکمیدو این کار را با کشیدن تیمبل به داخل جریان آب انجام می‌دهد. او با استفاده از حباب هوا با تیمبل ارتباط برقرار کرده و پیشنهاد محافظت می‌دهد.

تنها زمانی که تیمبل به وضوح نشان می‌دهد او و بقیه گروه هم‌پیمان هستند، بروکمیدو احساس امنیت می‌کند. او اجازه می‌دهد تیمبل به سفرش ادامه دهد و همچنین درباره چیزهای مرده و خطرناک درون جنگل و جاده هشدار می‌دهد.

این یک تعامل کوچک در مقیاس بزرگ است، اما ارزش آن غیرقابل انکار است. بروکمیدو نشان می‌دهد که پری‌هایی که پس از بسته شدن درب دنیای خود باقی مانده‌اند، چاره‌ای جز اتحاد و تشکیل جوامع نداشته‌اند.

اتحاد و تشکیل جوامع

حتی با وجود این همه خشونت، مرگ و رهاشدگی، مردم گرد هم می‌آیند تا به یکدیگر کمک کنند. این یک روش عالی برای ارائه اطلاعات و داستان‌های بیشتر درباره جهان است. به جای تکیه بر توضیحات زیاد، بر تعامل تمرکز دارد.

تصویری از برنان لی مولیگان در برنامه کول‌داون کریتیکال رول برای قسمت ۵. برنان پیراهن خاکستری با دکمه‌های باز پوشیده و با لبخند به کنار نگاه می‌کند.

تصویر: کریتیکال رول/بیکن

دیگر شخصیت غیرقابل بازی، اولبید، یک گنوم با ظاهری کهن است. گروه در جنگل‌ها پس از برخورد با رصدخانه‌اش با او مواجه می‌شوند. این مکان بیشتر شبیه به یک زباله‌دان است تا یک خانه. طبیعت عجیب و غریب او، مانند اعترافش به جاسوسی از مردم، باعث می‌شود برخی از اعضای گروه مانند کتیگان و تئور احساس ناراحتی کنند. وظیفه سرباز مقابله با خائن کازیمیر است. او به دلیل بدهی‌هایش به تجازیتو خانه‌های شکسته خیانت کرده است. من هم منتظر بودم تا مولیگان چیزی شوم درباره این گنوم فاش کند.

رازهای پنهان اولبید

با این حال، این تنها یک سرنخ اشتباه بود. تنها چیزی که فاش شد این بود که عجیب و غریب بودن اولبید ناشی از یک غم عمیق است. سه دختر او ۱۵ سال پیش خانه را ترک کردند. آنها برای شرکت در جنگی نامعلوم، که به نظر می‌رسد جنگ تبر و تاک باشد، رفتند و هرگز بازنگشتند. او در جاده‌ها به دنبال آنها می‌گردد و با امیدی احمقانه اما دل‌خراش منتظر بازگشتشان است.

مالیگان به خاطر پیچاندن چاقو در مورد NPCها شناخته شده است. نمی‌توانم جلسه DM Wanderhome مالیگان را بدون اشک ریختن تماشا کنم. اما تنها من نبودم که از این افشاگری فریب خوردم. بازیکنان میز Soldiers در برنامه Cooldown بلافاصله پس از قسمت، فاش کردند که انتظار داشتند اولبید یک پیشینه تاریک و پیچیده داشته باشد. مالیگان منتظر بود تا آن را برای همه آشکار کند.

نقش اولبید و بروک‌مدو در دنیای آرامان

اما برای مالیگان، اولبید و بروک‌مدو اجزای کلیدی در یادآوری به مخاطبان بودند که دنیای آرامان فقط پر از افراد شرور نیست.

مولیگان گفت: «من جمجمه پدر شخصیت مت را از سرش بیرون کشیدم.» او به یکی از لحظات تاریک کمپین ۴ اشاره می‌کرد که در اوج قسمت شماره ۳ اتفاق افتاد. او افزود: «باید نشان دهیم که دلیل بد بودن اتفاقات این است که هنوز آدم‌های خوبی در دنیا وجود دارند. اگر همه بگویند “من یک روح جمجمه‌ای هستم، بله!” ما می‌پرسیدیم، “چرا برای این دنیا می‌جنگیم؟”

این یک یادآوری حیاتی است که حتی در تاریک‌ترین محیط‌ها نیز زیبایی و خوبی وجود دارد. بروکمیدو می‌توانست تیمبل را به سرنوشتش که اسیر شدن بود، رها کند. اما او حاضر بود زندگی‌اش را به خطر بیندازد. تمایل اولبید برای کمک به گروه از مراقبت او نسبت به اطرافیانش ناشی می‌شود. او مشتاق است دخترانش از جنگی که شاید هرگز از آن زنده نمانده باشند، بازگردند.

اهمیت ساختن جهان‌های واقعی در بازی‌ها

توصیف یک جهان کامل دشوار است، حتی با سال‌ها تجربه‌ای که در کارنامه مولیگان وجود دارد. ساختن آن جهان و واقعی جلوه دادن آن برای بازیکنانتان حتی سخت‌تر است. شما می‌توانید هوشمندانه‌ترین و جذاب‌ترین داستان‌ها را داشته باشید. اما اگر بازیکنانتان نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند یا به آن اهمیت دهند، چه فایده‌ای دارد؟ به همین دلیل داشتن شخصیت‌های غیرقابل بازی (NPC) خوب ساخته شده، که احساسات شما را برانگیزند یا به نوعی با آن‌ها ارتباط برقرار کنید، بسیار مهم است. معرفی اولبید و بروکمیدو به همین دلیل مؤثر است.

اولبید پدری است که به دلیل جنگ‌های مداوم پس از از دست دادن خدایان در جنگ شکل‌دهندگان، چیزهای زیادی را از دست داده است. غم او به اندازه‌ای است که نمادی از امید برای فردایی بهتر است. او زندانی این امید است؛ فردایی که دخترانش به خانه بازگردند.

پریان و دنیای ناشناخته

در مورد بروک‌میدو، پریان از خانه خود رانده شده‌اند و در دنیایی گرفتار شده‌اند که هیچ شباهتی به دنیای خودشان ندارد. تنها آرزویشان بازگشت به خانه است. از طریق این شخصیت‌های غیرقابل‌بازی، کریتیکال رول نه تنها یک داستان احساسی ارائه داد، بلکه اطلاعات مهمی درباره آرامان و آنچه در خارج از دول-مکجار وجود دارد، به نمایش گذاشت. این یک رویکرد عالی برای ساخت دنیای داستانی است و باعث می‌شود که حتی بیشتر مشتاق شوم تا درباره دنیای آرامان بیشتر بدانم.

نقش‌آفرینی انتقادی: چگونه Aramán با شخصیت‌های غیرقابل‌بازی ما را مجذوب خود می‌کند؟