📋 خلاصه مقاله:
فیلمهای ویتنامی تأثیر عمیقی بر سینما داشتهاند، بهویژه با آثاری مانند “نردبان جیکوب” که ترکیبی از درام جنگی و ترسناک است. این فیلمها با نمایش تأثیرات روانی جنگ ویتنام، بهعنوان کپسول زمانی از آن دوران عمل میکنند و دیدگاههای متفاوتی ارائه میدهند.
فیلمهای ویتنامی و تاثیر آنها بر سینما
فیلمی از سال ۱۹۹۰ که بخشی از آن درباره جنگ ویتنام است، امروز باید کاملاً قدیمی به نظر برسد. در واقع، مخاطبان ممکن است تصور کنند که حتی در آن زمان هم قدیمی بوده است. پس از پایان جنگ در سال ۱۹۷۵، موجی از فیلمهای ویتنامی به نمایش درآمدند. فیلمهایی مانند The Deer Hunter، Coming Home و Apocalypse Now در این دوره ساخته شدند.
این فیلمها در اواخر دهه ۸۰ با موجی دیگر همراه شدند. از جمله Platoon که برنده اسکار شد، Full Metal Jacket اثر استنلی کوبریک و Born on the Fourth of July و دیگران. این فیلمهای برجسته در مسیر سال ۱۹۹۴ به نمایش درآمدند. زمانی که جنگ، که هنوز تنها دو دهه از پایان آن گذشته بود، به اندازهای پاکسازی شده بود که بتواند درام کمدی احساسی Forrest Gump را به نمایش بگذارد.
۳۵ سال از انتشار فیلم نردبان جیکوب میگذرد. این فیلم ترکیبی غیرمعمول از درام جنگی و فیلم ترسناک است که لایهای دیگر از گذر زمان را به آن اضافه میکند. نردبان جیکوب در ۲ نوامبر ۱۹۹۰ منتشر شد. فیلمنامهنویس آن، بروس جوئل روبین، به مدت یک دهه با این اثر بازی کرده بود. این فیلم جایی بین داستان جنگی مانند جوخه و داستان یک کهنهسرباز پس از جنگ مانند بازگشت به خانه یا در کشور قرار گرفت. فضایی برزخی که از نظر موضوعی مناسب و کلیدی برای موفقیت بلندمدت آن بود.
فیلم نردبان جیکوب صحنههای نبرد زیادی ندارد، اما همان مقدار کم نیز بر باقی فیلم تأثیر میگذارد. این فیلم بیشتر بر حال و هوا تمرکز دارد تا داستان. داستان در سال ۱۹۷۱ آغاز میشود و جیکوب سینگر (تیم رابینز) را به عنوان یک سرباز پیادهنظام در دلتای مکونگ معرفی میکند. جیکوب و گروهش، که شامل شخصیتهایی با بازی وینگ ریمز و اریک لا سال قبل از شهرتشان هستند، ناگهان مورد حمله قرار میگیرند. در این هرج و مرج، برخی از آنها علائم عجیبی نشان میدهند، گویی قربانی یک حمله شیمیایی شدهاند. در نهایت، جیکوب توسط کسی با سرنیزه زخمی میشود و از منطقه خطر به بیرون منتقل میشود.
بخش عمدهای از فیلم چهار سال بعد، در سال ۱۹۷۵ در نیویورک سیتی رخ میدهد. جیکوب با دوست دخترش جزبل (الیزابت پنا) زندگی میکند و توسط دیدگاههای عجیب و غریب تسخیر شده است. برخی از این دیدگاهها مستقیماً از یک فیلم ترسناک هستند. به عنوان مثال، یک شاخک در اطراف مردی که روی سکوی مترو خوابیده است میخزد. برخی دیگر به تجربیات او در ویتنام مربوط میشوند. همچنین، برخی دیگر با پسر جوانش گیب (مکالی کالکین، درست قبل از تنها در خانه) که قبل از جنگ فوت کرده بود، ارتباط دارند.
جیکوب در حالتی زندگی میکند که اغلب شبیه به یک حالت خواب دائمی است. در این حالت، خاطرات و کابوسها در هم میآمیزند. به نظر میرسد که او و دیگر بازماندگانش وکیلی (جیسون الکساندر، در سالهای اولیه ساینفلد) را متقاعد کردهاند که به امکان آزمایشهای نظامی انجام شده بر روی آنها بپردازد. اما او به طور ناگهانی پرونده را رها میکند.
داستان این فیلم نشانههایی از تریلرهای توطئهآمیز دهه ۷۰ را در خود دارد. اما سبک کلی فیلم بیشتر با دهه ۸۰ که به تازگی به پایان رسیده، همخوانی دارد. آدریان لین، کارگردانی که آن دهه را با ساخت فیلمهای موفق و جنسی مانند Flashdance، ۹½ Weeks و Fatal Attraction گذرانده بود، واقعاً در ژانر وحشت استودیویی بزرگ کار نکرده بود. در دهه ۸۰، وحشت استودیویی بزرگ اغلب به عنوان تریلر، چه اروتیک و چه غیر آن، دستهبندی میشد.
سبک و تکنیکهای فیلم
Jacob’s Ladder واقعاً درباره مسائل جنسی نیست. اگرچه به طور غیررسمی بیشتر از اکثر فیلمهای درجه R امروزی برهنگی دارد، اما دارای سبک شهری و موزیک ویدئویی دهه ۸۰ است. این سبک به شکلی آشکارتر و کمتر تحریکآمیز استفاده شده است. یکی از لحظات تکراری و شاخص آن زمانی است که نرخ فریم دوربین در حین فیلمبرداری از یک سر لرزان تنظیم میشود. به طوری که حرکت به شکلی غیرطبیعی سریع و تار به نظر میرسد. این تکنیک بعدها به طور مکرر در سری Saw استفاده شد.
به این ترکیب از فضای دهه ۷۰ و سبک دهه ۸۰، یک برنامه تلویزیونی برجسته از دهه ۶۰ را اضافه کنید. واضحترین نقد به نردبان جیکوب این است که آن را به عنوان یک قسمت بزرگ و کشیده از منطقه گرگ و میش توصیف کنیم. این تعریف عالی است زیرا با یکی از بهترین برنامههای تلویزیونی تاریخ مقایسه میشود. برخی عناصر انتقادی وجود دارد که معمولاً هر قسمت آن کمتر از یک ساعت بود. صحبت کردن به طور دقیق درباره نردبان جیکوب در گذشته بدون بحث درباره پایان آن غیرممکن است. این موضوع شبیه به حس ششم است.
در انتهای دهه ۹۰، این فیلم به خاطر موضوع خاص خود معروف شد. هرچند که موفقیت بزرگی در گیشه نداشت. جیکوب در نهایت متوجه میشود که گروه او واقعاً تحت آزمایشهای شیمیایی قرار گرفتهاند. بهویژه یک دارو به نام “لدر” که برای تقویت و تسلیح بیشتر خشونت آنها طراحی شده بود.
کشف حقیقت تلخ
“حمله”ای که آنها تجربه کردند از درون بود و او توسط یکی از خودیها زخمی شد. حتی این اطلاعات نیز با سرنوشت نهایی جیکوب زیر سوال میرود. او به ویتنام بازگشته است، در یک چادر پزشکی، و همانطور که جیکوبی که ما میشناسیم از پلههایی که پسر مردهاش هدایت میکند بالا میرود، به دنیای پس از مرگ میرود. کل فیلم بر روی تخت مرگ او اتفاق افتاده است. این یک دید طولانی است که ترکیبی از خاطرات، رویاها و عناصر خیالی را توضیح میدهد.
همانطور که گفتم، این فیلم بسیار شبیه به Twilight Zone است. در واقع، ترکیبی از کلیشههای قدیمی “همهاش یک خواب بود” و “او تمام مدت مرده بود” میباشد. در تمام مدت، این یک خواب مرگ بود! با این حال، در چارچوب خود، و اگر بتوانید با ۸۵٪ از یک فیلم ۱۱۰ دقیقهای که یک خواب مرگ است کنار بیایید، این کلیشه در اینجا کار میکند. بهویژه به دلیل زمانبندی آن.
تاثیر زمانبندی بر کلیشهها
اگر این فیلم یک دهه زودتر ساخته میشد، Jacob’s Ladder ممکن بود در کنار اولین دسته از فیلمهایی که بهطور مستقیم با ویتنام درگیر بودند، بسیار کلیشهای به نظر برسد. با فاصله بیشتر از دور دوم فیلمهای بزرگ ویتنام و نزدیکی بیشتر به دوران پایانهای پیچشی مانند Sixth Sense، ممکن بود حتی ارزانتر به نظر برسد. این نظر به نظر میرسد که توافق عمومی بود وقتی داستان برای جنگ در افغانستان در بازسازی ۲۰۱۹ دوباره تنظیم شد.
به دلیل محتوای مرتبط با ویتنام، فیلم نردبان جیکوب که ۳۵ سال از انتشار اولیهاش میگذرد، اکنون به یک کپسول زمانی تبدیل شده است. این فیلم حتی بیشتر از دیگر آثار زمان خود، بازتابدهنده دوران جنگ ویتنام است. انتشار اولیه آن ۳۵ سال پس از آغاز جنگ ویتنام در سال ۱۹۵۵ و ۲۵ سال پس از شروع دخالت ایالات متحده در سال ۱۹۶۵ صورت گرفت.
تصویرسازی جنگ و تأثیرات روانی
فیلمهای دیگر درباره ویتنام بهتر توانستهاند تجربه جنگ و تأثیر آن بر روان سربازان را به تصویر بکشند. اما نردبان جیکوب با شیوهای خاص و کمتر سنتی، دیدگاه متفاوتی درباره ویتنام ارائه میدهد. تصویرسازی آن از تجربیات جنگی گسترده است و میتواند در چند لحظه گرانبها زندگیها را به معنای واقعی و مجازی پایان دهد.


توسط
توسط

توسط