📋 خلاصه مقاله:
فیلم “Dog Day Afternoon” با بازی آل پاچینو داستان سرقت بانکی در بروکلین را روایت میکند که به دلیل مشکلات مالی و اجتماعی شخصیت اصلی، سانی، به وقوع میپیوندد. این فیلم با پرداختن به موضوعات اجتماعی و همدردی جمعیت با سانی، همچنان جذاب و مرتبط باقی مانده است.
اگر به آدرس بانکی در بروکلین که آل پاچینو در فیلم کلاسیک هیجانانگیز/کمدی/درام Dog Day Afternoon به آن حمله میکند سفر کنید، با یک ساختمان آپارتمانی خصوصی در محلهای مطلوب مواجه خواهید شد. این محله شباهت زیادی به بلوک شهری فرسودهای که در آن فیلم نیم قرن پیش به تصویر کشیده شده ندارد. با این حال، ممکن است در پرده بزرگ نزدیک به آن ظاهر شود؛ سینمای نایتهاوک پروسپکت پارک در خیابان نزدیک، نمایشهای مکرر از فیلمهای قدیمی دارد.
تغییرات در بلوکهای شهری
این منطقی است؛ بلوکهای شهری به ندرت برای یک دهه ثابت میمانند، چه برسد به پنج دهه. اما خود Dog Day Afternoon کمتر از آنچه بینندگان معاصر ممکن است انتظار داشته باشند، به عنوان یک کپسول زمانی احساس میشود. به ویژه برای فیلمی که بر اساس رویدادهای واقعی ساخته شده است، این موضوع جالب توجه است.
پاچینو در نقش سانی، کهنهسرباز ویتنامی ناامیدی است که تلاش میکند بانکی در بروکلین را سرقت کند. هدف او از این کار، تأمین هزینه جراحی تغییر جنسیت معشوقهاش، لئون (کریس ساراندون) است. لئون در این سرقت نقشی ندارد. برای انجام این کار، سانی به سال (جان کازال) و استیوی (گری اسپرینگر) روی میآورد.
برنامهریزی سرقت و چالشهای پیشرو
اگرچه سانی به نظر میرسد که بر اساس تجربهاش به عنوان کارمند بانک، برنامهای واضح برای سرقت دارد، اما به نظر نمیرسد که سال و استیوی را بهخوبی بشناسد. گویی اولین دو نفری را که در خیابان دیده، انتخاب کرده است. استیوی، در یکی از لحظات خندهدار روز سگها، به محض اینکه دزدان اسلحههایشان را بیرون میکشند، فرار میکند. سپس وقتی سانی به او یادآوری میکند که نباید ماشین فرار را ببرد، شکایت میکند که چطور باید به خانه برگردد.
مشکلات غیرمنتظره و گروگانگیری
این وضعیت سانی را در شرایطی پر از استرس قرار میدهد. او متوجه میشود که گاوصندوق بانک همان روز خالی شده و کسی به پلیس زنگ زده است. به زودی او در مواجهه با گروهی از افسران پلیس قرار میگیرد و کارمندان بانک را گروگان میگیرد.
وضعیت سانی نیز جمعیتی را به خود جلب میکند و اینجاست که فیلم بیشترین حس معاصر بودن را دارد. اگرچه داستان در زمانی قبل از ظهور اخبار کابلی یا اینترنت اتفاق میافتد، اما Dog Day Afternoon به خوبی به ماهیت اجتماعی برخی رویدادهای خبری پی میبرد.
همدردی جمعیت با سانی
جمعیت بیرون بانک به طور غریزی با سانی همدردی میکنند. به ویژه زمانی که او شروع به بازی با آنها میکند و در یک لحظه مقداری از پولهای سرقتی خود را به تماشاگران پرتاب میکند. او هزینه پیتزایی که پلیسها برای گروگانها سفارش دادهاند را میپردازد. پیک تحویلدهنده از توجه کوچکی که به او میشود لذت میبرد.
کارگردان سیدنی لومت دوربین را روی او نگه میدارد پس از اینکه شخصیتهای اصلی به داخل بانک بازمیگردند. «من یک ستاره لعنتی هستم!» او با شادی از احتمال حضور کوتاه خود در اخبار فریاد میزند.
موضوع اصلی فیلم شهرت یا رسانه نیست. این امر باعث میشود ارجاعات به آنها حتی بهتر عمل کنند. هیجانزدگی تنها بخشی از زندگی است.
در یکی از لحظات معروف فیلم، سانی با فریاد “آتیکا! آتیکا!” جمعیت را به هیجان میآورد. او به شورش زندان آتیکا در سال ۱۹۷۱ اشاره میکند. این شورش به دلیل شرایط بد زندگی رخ داده بود. فیلم در سال ۱۹۷۲ اتفاق میافتد، مانند حادثه واقعی که الهامبخش آن بود.
ارتباط ممکن است بیپروا و حتی سطحی به نظر برسد، چیزی که سانی برای تحریک حامیان ناگهانیاش میگوید. اجرای پاچینو این موضوع را از همان ابتدا روشن میکند. او در بانک به سرعت حرکت میکند و به کارهای مختلفی میپردازد. این کارها شامل غیرفعال کردن دوربینها و خالی کردن کشوهای پول است. هر کدام از این کارها به تنهایی منطقی هستند. اما وقتی دوربین پاچینو را در اتاق دنبال میکند، او در حال انجام کارهای پراکنده و شتابزده به نظر میرسد.
نارضایتیهای واقعی سانی
اما “آتیکا!” به نارضایتیهای واقعی سانی اشاره دارد. در گفتوگو با یک برنامه خبری محلی، او از دشواریهایش در یافتن کار با حقوق مناسب صحبت میکند. او به گستردگی مشاغل اتحادیهای به عنوان یک عامل محدودکننده اشاره میکند. این جزئیات بیشتر به سال ۱۹۷۵ مربوط میشود تا ۲۰۲۵.
اعتبار: Warner Bros.
در یک حالت پیشاجتماعی، جمعیت به تدریج به سانی پشت میکنند. این موضوع به نظر میرسد با افشای دوجنسگرا بودن او مرتبط باشد. او همچنین همسر و فرزندانی دارد که وقتی با رابطه دیگرش ترکیب میشود، به تصویر او کمکی نمیکند. این وضعیت خوشایند نیست، اما بسیار واقعگرایانه است. با توجه به وحشتهای ترنس در چند سال گذشته، به نظر نمیرسد که از سال ۲۰۲۵ خیلی دور باشد.
برخورد پیشرو فیلمسازان با شخصیت ترنس
با در نظر گرفتن همه این موارد، برخورد فیلمسازان با شخصیتی که اکنون به عنوان یک شخصیت ترنس شناخته میشود، به طرز شگفتانگیزی پیشرو است. او به عنوان یک تأثیر بد بر سانی یا نوعی انحراف برای او توصیف نمیشود. چند صحنه کریس ساراندون نشان میدهد که لئون نیز مانند سانی در حال مبارزه است. این حس وجود دارد که اگر چیزی باشد، این سانی است که به طور بیپروا در او سرمایهگذاری احساسی کرده است. اینطور نیست که لئون او را به هر طریقی فریب داده باشد. بلکه سانی به لئون به عنوان یک انگیزه چنگ میزند، حتی وقتی که احتمال موفقیت به سرعت کاهش مییابد. به دست آوردن پول برای عمل یک برنامه است، حتی اگر در نهایت نیمهکاره به نظر برسد. وقتی سانی در موقعیت درخواست قرار میگیرد، اوضاع بدتر میشود.
برخی از این بدشانسیها واقعاً خندهدار هستند. سی یا چهل دقیقه اول Dog Day Afternoon شبیه یک کمدی از اشتباهات به نظر میرسد. این چیزی نیست که معمولاً از لومه و پاچینو انتظار برود. همین واقعگرایی آن را حتی خندهدارتر میکند. اگرچه به نظر نمیرسد که یک فیلم سرقت جدی باشد، اما مکانیکهای موقعیت مشابه است. برای اینکه یک تریلر در سطح ژانر خود کار کند، مخاطب باید باور کند که قهرمان ممکن است راهی برای خروج پیدا کند. حتی اگر در نهایت اینطور نشود، یک کمدی نیز به همین شکل عمل میکند.
تغییر لحن و واقعیت تلخ
در عوض، مانند یک رویداد خبری که ابتدا موجی از شوخیها در شبکههای اجتماعی ایجاد میکند، سپس واقعیت تلخ آن آشکار میشود. وضعیت غیرقابل پیروزی سانی به تدریج ملموستر میشود. لحن تریلر فیلم با حس ترس از سرنوشت او دوباره ظاهر میشود. تحسین یکباره جمعیت او را نجات نخواهد داد. رابطه نهایی او با گروگانها نیز او را نجات نخواهد داد. پلیس، حتی اگر اصرار داشته باشد که میخواهد به حل و فصل وضعیت کمک کند، او را نجات نخواهد داد.
لومِت در اینجا منصفانه عمل میکند. با وجود خندههای فراوان، هیچ نشانه بصری یا لحنی خاصی وجود ندارد که سانی از این وضعیت به نفع خود بیرون بیاید یا حتی به تعادل برسد. با این حال، او هرگز به طور کامل غیرقابل همدردی نمیشود. هرچند روشها و انگیزههای او در نهایت مبهم هستند، اما ناامیدی او از همان لحظهای که پاچینو روی صحنه ظاهر میشود، به وضوح دیده میشود.
او پول کافی ندارد و با توجه به همه چیز، این مانع اصلی اوست. چه در حال مراقبت از خانوادهاش باشد و چه در حال فرار با لئون. مانند بسیاری از افراد ناامید قبل و بعد از او، راهحلی که سانی به آن میرسد در درازمدت واقعاً منطقی نیست. با این حال، درازمدت دقیقاً جایی است که این نوع انگیزهها طنینانداز میشود.
موضوعات فراگیر در فیلم
جزئیات دورهای بعدازظهر سگی ممکن است تغییر کرده باشد، اما موضوع واقعی آن همچنان در سراسر ایالات متحده فراگیر است. این فیلم درباره افرادی است که احساس میکنند هیچ انتخاب دیگری ندارند.


توسط



توسط
توسط
