📋 خلاصه مقاله:
فیلم “قلعه بینهایت” از مجموعه “قاتل شیاطین” با فروش ۷۰ میلیون دلاری در هفته اول اکران موفقیت بزرگی کسب کرد. با این حال، ریتم کند و وقفههای مکرر در اکشن، تجربه تماشای فیلم را تحت تأثیر قرار داده و نشان میدهد که این اثر به عنوان یک فصل انیمه بهتر عمل میکرد.
هیچ شکی نیست که دومین حضور Demon Slayer در سینماها با فیلم بلند Infinity Castle یک موفقیت بزرگ است. این فیلم در آخر هفته اول اکران خود بیش از ۷۰ میلیون دلار فروش داشته است. همه چیزهایی که این مجموعه را محبوب کرده بود، همچنان در Infinity Castle وجود دارد. کیفیت انیمیشن در سطحی است که به ندرت امروزه دیده میشود. نبردهای هیجانانگیز و داستانهای احساسی به شخصیتها عمق میبخشند.
آیا Infinity Castle یک فیلم خوب است؟
با این حال، Infinity Castle فقط جدیدترین قسمت از مجموعه Demon Slayer نیست. این اثر یک فیلم سینمایی نیز هست. حداقل اینگونه بازاریابی و فروخته میشود. این سوال را مطرح میکند: آیا این یک فیلم خوب است؟
اگر بخواهم قلعه بینهایت را به عنوان یک فیلم قضاوت کنم، یک مشکل بزرگ دارد: ریتم. اکشن، که باید تمرکز اصلی این بخش از داستان باشد، به طور مداوم با فلشبکها، خاطرات، تأملات، رؤیاها و انحرافات قطع میشود. به عنوان مصرفکننده مانگا و انیمه با ۲۵ سال تجربه، میدانم که این نان و کره ژانر شونن است.
راز موفقیت قاتل شیاطین
راز قاتل شیاطین این است که چرخ را دوباره اختراع نکرده است. مانگا در پی آثار کلاسیکی مانند ناروتو و بلیچ حرکت کرد. حتی در حین دوئلهای آخرالزمانی، اکشن قطع میشود تا به شخصیتها اجازه دهد بیشتر درباره خود و انگیزههایشان بگویند. این همان روشی است که آنها را قابل ارتباط میسازد. قاتل شیاطین یک کلاس درس است که خوانندگان و بینندگان را حتی برای هیولاهای گوشتخوار همدردی میکند.
با این حال، آنچه در قالب مانگا و انیمه کار میکند، لزوماً در یک فیلم موفق نیست. دلیل اینکه انیمه و مانگا به طور ذاتی به هم مرتبط هستند، وجود دارد. مانگا معمولاً به صورت فصلبهفصل ایجاد میشود و برای انتشار اپیزودیک طراحی شده است. انیمه نیز به صورت اپیزودیک در تلویزیون پخش میشود، چه ابتدا در تلویزیون باشد یا مستقیماً در پلتفرمهای استریمینگ.
تکنیکهای داستانگویی در مانگا و انیمه
حداقل برای ژانر شونن و ژانرهای مشابه آن، تکنیکها و ترفندهای داستانگویی یکسان است. شما تنش را به صورت تدریجی افزایش میدهید و در یک نقطه حساس پایان میدهید. این کار باعث میشود خوانندگان و بینندگان بخواهند هفته بعد برای ادامه داستان بازگردند. اگر وقفهای در عمل وجود داشته باشد، مانند یک فلشبک، معمولاً برای یک فصل یا قسمت کامل یا بیشتر طول میکشد. این روش کار میکند زیرا هر دو مانگا و انیمه بازی طولانیمدت را دنبال میکنند.
فیلمها به طور کلی تعریف متفاوتی دارند. صرف نظر از طول، آنها به عنوان قطعات فشرده و مستقل شناخته میشوند. این آثار معمولاً ریتمی بدون وقفه دارند، به ویژه در فیلمهای اکشن مانند Infinity Castle. این موضوع تنها به داستانی که در آن ساعات ارزشمند تعریف میشود مربوط نیست، بلکه به ریتم فیلم نیز بستگی دارد.
تماشای Infinity Castle مانند رانندگی با خودروی ورزشی قدرتمندی است که موتور آن هر چند دقیقه یک بار داغ میشود. خودرو شروع به حرکت میکند و شما هیجان سرعت بالا را احساس میکنید. سپس متوقف میشود تا موتور خنک شود و این فرآیند بارها تکرار میشود. این کار به جای ایجاد تنش، ناامیدی به همراه دارد.
بیایید روشن کنیم: قلعه بینهایت بازتولید وفادارانهای از سبک روایی خالق قاتل شیاطین یعنی کویوهارو گوتوگه است. با این حال، در برخی نقاط، به نظر میرسد که راهی برای طولانی کردن فصلهای مانگا که در اینجا اقتباس شدهاند، پیدا شده است. این فصلها (فصلهای ۱۴۰ تا ۱۵۶) به اندازه کافی برای یک فیلم بلند هستند. برای مقایسه، کل فصل اول قاتل شیاطین ۵۴ فصل از مانگا را اقتباس کرده بود. این انتظار میرفت وقتی اعلام شد که سه فیلم برای اقتباس از ۶۶ فصل باقیمانده لازم است. نتایج گیشه نشان میدهد که این تصمیم از نظر تجاری کاملاً درست بوده است. با این حال، هنوز احساس میکنم که به عنوان یک فصل انیمه بهتر عمل میکرد.
این به این معنا نیست که Demon Slayer نمیتواند به یک فیلم خوب تبدیل شود. اولین فیلم بلند این فرنچایز، Mugen Train، ۱۳ فصل از مانگا را اقتباس کرده بود. این تعداد حتی کمتر از Infinity Castle است. پس چرا Mugen Train بیشتر شبیه یک فیلم به نظر میرسد؟
آرک قطار موگن از مانگای شیطانکش برای اقتباس سینمایی بسیار مناسب بود. این آرک کوتاه، فشرده و مستقل است. تعداد کمی از شخصیتها درگیر هستند و مکان جغرافیایی محدودی دارد. این امر منجر به ریتم سریعتر و جریان داستانی بدون وقفه میشود.
چالشهای قلعه بینهایت
از سوی دیگر، قلعه بینهایت بیش از ۲۰ شخصیت را دنبال میکند. این شخصیتها به گروههای کوچک تقسیم شده و در چشمانداز بیپایان و متغیر قلعه بینهایت گم شدهاند. این قلعه یک بعد جیبی است که قوانین جاذبه و فضا را نادیده میگیرد. این یک نبرد پر هرج و مرج برای بقا است که همچنین یک کلیشه رایج در شونن را تکرار میکند: قهرمانان از هم جدا میشوند و همزمان با دشمنان قدرتمند روبرو میشوند. ما همچنین پایان این نبرد را نمیبینیم، زیرا در فیلم بعدی ادامه خواهد یافت.
Infinity Castle در نیمه دوم خود بهبود چشمگیری پیدا میکند. تمرکز اصلی این بخش بر نبرد تانجیرو و گیو با آکازا است. در اینجا نیز وقفههایی در اکشن وجود دارد، اما این وقفهها با دقت بیشتری زمانبندی شدهاند. فلشبکهای تانجیرو و آکازا طولانی اما معنادار هستند. این وقفهها مانند استراحت در یک سمفونی به نظر میرسند. دورههای سکوتی که به ساختار ریتمیک قطعه کمک میکنند و مانند توقفهای ناامیدکننده در چراغ قرمز نیستند.
من طرفدار این مجموعه هستم و تمام مانگای Demon Slayer را خواندهام. این احتمالاً بر تجربه تماشای من تأثیر گذاشته است. من فیلم را همراه با دوستی که هرگز مانگا را نخوانده بود تماشا کردم. او تمام مدت گریه میکرد و این باعث شد به تفاوت دیدگاههایمان فکر کنم.
تفاوت تجربه تماشا
بعد از مدتی فکر کردن، حالا میفهمم چرا دوستم به شدت گریه میکرد. در حالی که من اغلب احساس خستگی و ناامیدی میکردم. من داستان را از قبل میدانستم. با آشنایی قبلی با لحظات احساسی، بیشتر به دنبال اکشن و جلوههای بصری بودم. توالی توقفها و فلشبکها برای من بیشتر ناامیدکننده بود. چون از قبل میدانستم که آنها چه چیزی را میخواهند منتقل کنند. روابط پیچیده شخصیتها و پیشزمینههای دلخراش. آنچه که من به عنوان نقاط ضعف در فیلم میدیدم، در واقع برای طرفداران انیمه تنها، نقاط قوت بود. این نشاندهنده کیفیت بالای این مجموعه است.
با این حال، هنوز معتقدم که این اثر به عنوان یک فصل انیمه بهتر میبود. به جز موارد استثنایی، سبک داستانسرایی گوتوگه برای قالب فیلم مناسب نیست. اگر بخواهیم اینها را به عنوان فیلم قضاوت کنیم و نه صرفاً به عنوان قطعات اضافی انیمه، در مانگا، وقفههای مکرر در اکشن میتواند از طریق چند پنل منتقل شود. در قالب انیمه یا فیلم، این وقفهها میتوانند برای دقایق طولانی کشیده شوند که تأثیر سنگینتری بر ریتم داستان میگذارد. قطار موگن به دلیل ویژگیهای خاص آن بخش، یک استثنا بود.
تجربه بیننده و انتخابهای مالی
تبدیل کردن بخش نبرد نهایی قاتل شیاطین به سه فیلم ممکن است از نظر مالی بهترین حرکت بوده باشد. اما از نظر تجربه بیننده، من یک فصل طولانی انیمه را بیشتر ترجیح میدادم.



توسط
توسط

توسط

