Image

فیلم جدید دارن آرونوفسکی: نادیده گرفتن درام علمی‌تخیلی زیبای او

📋 خلاصه مقاله:

فیلم “Caught Stealing” ساخته دارن آرونوفسکی در سال ۲۰۲۵، ترکیبی از علاقه‌مندی‌های این کارگردان است و به اصول اولیه تریلر جنایی بازمی‌گردد. این اثر به همراه “The Fountain” که به موضوعات متافیزیکی و پذیرش مرگ می‌پردازد، نمایانگر سبک خاص آرونوفسکی است.

فیلم Caught Stealing ساخته دارن آرونوفسکی در سال ۲۰۲۵، به نوعی یک میکس‌تیپ برای این فیلمساز خاص است. این اثر مجموعه‌ای از علاقه‌مندی‌های آرونوفسکی را به نمایش می‌گذارد و به عنوان یک تریلر جنایی به اصول اولیه بازمی‌گردد. این فیلم احساسی دارد که انگار می‌توانست در روزهای اولیه کارنامه‌اش ساخته شده باشد. همان‌طور که بسیاری از نقدها اشاره کرده‌اند، فیلم در واقع در همان روزهای اولیه اتفاق می‌افتد.

فضای زمانی و مکانی فیلم

داستان در پاییز ۱۹۹۸، چند ماه پس از انتشار اولین فیلم بلند آرونوفسکی Pi رخ می‌دهد. مانند Caught Stealing، فیلم Pi نیز شامل یهودیان حسیدی تهدیدآمیز و صحنه‌هایی در نزدیکی منطقه Lower East Side منهتن است.

از آنجا، بینندگان دقیق می‌توانند عناصری را که از فیلم‌های آرونوفسکی مانند Requiem for a Dream (مسائل اعتیاد؛ سفری به برایتون بیچ)، The Wrestler (ورزشکاری کهنه‌کار)، Black Swan (شخصیت اصلی که با وجود آسیب جدی شکمی ادامه می‌دهد)، Mother! (سرنوشت‌های بی‌رحم که یک شخصیت جوان را گرفتار می‌کند) و The Whale (مسائل بیشتر اعتیاد) منعکس شده‌اند، پیدا کنند.

خلاصه‌ای از آثار آرونوفسکی

به عبارت دیگر، Caught Stealing تقریباً تمام فیلم‌های او را خلاصه می‌کند، به جز The Fountain — درام علمی تخیلی سال ۲۰۰۶ (و شکست معروف) که همچنان یکی از بهترین فیلم‌های او و همچنین نگاهی جذاب به مسیری خیالی‌تر است که او آن را رها کرد.

The Fountain تقریباً به حال خود رها شده بود. در سال ۲۰۰۲، نسخه اولیه این فیلم با بازی برد پیت و کیت بلانشت و بودجه ۷۵ میلیون دلاری نزدیک به تولید بود. اما پیت ناگهان پروژه را ترک کرد، ظاهراً به دلیل اختلافات خلاقانه.

نسخه جدید با بازیگران متفاوت

نسخه‌ای با هزینه کمتر و با بازی هیو جکمن و شریک آن زمان آرونوفسکی، ریچل وایس، سه سال بعد فیلمبرداری شد. کاهش بودجه کمکی نکرد و همچنین اکران در هفته شکرگزاری نیز موثر نبود. مخاطبانی که برای یک فیلم پرفروش پاییزی آماده بودند، به داستان تجربی و متافیزیکی علاقه‌مند نبودند.

داستانی تجربی و متافیزیکی

این داستان درباره مردی است که از دست دادن قریب‌الوقوع همسر بیمار خود رنج می‌برد. یا شاید سه مرد، که همگی توسط جکمن بازی می‌شوند، در این داستان حضور دارند. این داستان زمان‌پریشی و متافیزیکی نتوانست توجه مخاطبان را جلب کند.

این ساده‌ترین خط داستانی از سه خط داستانی در هم تنیده در The Fountain است.

داستان در زمان حال

در خط داستانی که به نظر می‌رسد در زمان حال رخ می‌دهد، دکتر تامی کریو (جکمن) بر روی یک گیاه آمریکای جنوبی آزمایش می‌کند. او امیدوار است این گیاه بتواند مرگ انسان را به چالش بکشد. در همین حال، همسرش ایزی (وایز) به دلیل تومور مغزی ضعیف می‌شود و او با زمان مسابقه می‌دهد.

داستان‌های مرتبط

آرونوفسکی بین تامی و دو داستان مرتبط دیگر برش می‌زند. در یکی از آنها، یک فاتح قرن شانزدهمی (همچنین جکمن) به دستور ملکه ایزابل (همچنین وایز) به دنبال “درخت زندگی” در آمریکای مرکزی می‌گردد. در دیگری، مردی در آینده‌ای دور (باز هم جکمن) یک سفینه فضایی حباب‌مانند را هدایت می‌کند. این سفینه درختی با خواص زندگی‌بخش را حمل می‌کند و به سمت ستاره‌ای که در شرف تبدیل شدن به ابرنواختر است، حرکت می‌کند.

هرگز به‌طور صریح بیان نمی‌شود که چگونه این دو داستان با داستان اصلی ارتباط دارند. اما تشابهات بین آن‌ها نشان می‌دهد که گیاهی که تامی با آن آزمایش می‌کند، همان گیاهی است که فاتح به دنبال آن است. درخت آینده نیز تکرار دیگری از آن است که بر روی قبر ایزی در زمان حال کاشته شده است.

ارتباط داستان‌ها و کتاب ناتمام

همچنین ممکن است که داستان‌های گذشته و آینده فصل‌هایی از کتابی باشند که ایزی شروع به نوشتن آن کرده و امیدوار است تامی آن را به پایان برساند. سخت است با این موضوع مخالفت کرد؛ به‌طور کلی، آیا همه ما فصل‌هایی از یک کتاب ناتمام نیستیم؟

به هر حال، The Fountain آن کیفیت ناتمام را منعکس می‌کند و گاهی اوقات به نظر می‌رسد که دچار مصالحه شده است. تنها چند شخصیت واقعی وجود دارند و اتفاقات در هر یک از سه خط داستانی به بیش از ۱۰ یا ۱۵ دقیقه برای انتقال نیاز ندارند. این سادگی روایی برای فیلمی که هزاران سال را در بر می‌گیرد، رویکردی عجیب است. اما این تمرکز بی‌وقفه The Fountain را از دیگر حماسه‌های تاریخی، ماجراجویی‌های علمی-تخیلی یا درام‌های پزشکی متمایز می‌کند.

این سبک همچنین نتیجه‌ای از سبک آرونوفسکی است که در فیلم‌های قبلی او پی و مرثیه‌ای برای یک رؤیا توسعه یافته است. در این فیلم‌ها، داستان به تصویرسازی وابسته است و اغلب با تکرار منتقل می‌شود. آن فیلم‌ها شامل مونتاژهای تکراری بودند که روال‌های وسواسی را نشان می‌دادند.

تکنیک‌های بصری در فیلم چشمه

در چشمه، برش‌های تطبیقی لحظات بصری مشابه را در دوره‌های زمانی مختلف به هم متصل می‌کنند. برای مثال، نماهای بالای سر جکمن که به آسمان خیره شده است یا شخصیت‌های او که با نوری زرد و خیره‌کننده روبرو می‌شوند. به عبارت دیگر، ما به آیین‌هایی در مقیاسی بزرگ‌تر از وسواس شخصی نگاه می‌کنیم — البته مقداری از آن هم وجود دارد.

آرونوفسکی همچنان از تصاویر تکراری در The Wrestler و Black Swan استفاده می‌کند. این فیلم‌ها پس از The Fountain ساخته شده‌اند. او حتی تصاویر را بین این دو فیلم، آگاهانه یا ناآگاهانه، با شات‌های دستی تکراری هماهنگ می‌کند. این شات‌ها قهرمانان ورزشکار-بازیگر فیلم‌ها را به دنیای خودشان می‌برد.

استفاده از شات‌های دستی

هر دو فیلم فوق‌العاده هستند. اما از این تکرار و هماهنگی شات‌ها به گونه‌ای استفاده می‌کنند که با تولیدی ساده‌تر هماهنگ است. شات‌های دستی برای نزدیک کردن مخاطب به دیدگاه شخصیت‌ها طراحی شده‌اند. این شات‌ها آن‌ها را در واقعیت فیزیکی قرار می‌دهند.

تغییر آگاهانه در سبک فیلم‌سازی

این فیزیک‌گرایی قابل دسترس ممکن است یک تغییر آگاهانه از جاه‌طلبی بزرگ‌تر The Fountain باشد. آرونوفسکی تصمیمی هوشمندانه پس از شکست تجاری گرفته است. او تصمیم گرفته با بودجه‌های کمتر با مواد خود کار کند. این رویکرد به جای اینکه در تنش دائمی با گستره کیهانی وسیع قرار گیرد، صمیمی‌تر است.

بدنی به کیهان صعود می‌کند و نوری زرد در پی آن می‌درخشد، در صحنه‌ای از فیلم The Fountain اثر دارن آرونوفسکی در سال ۲۰۰۶

تصویر: Warner Bros. 

اما واقعاً، روشی که آرونوفسکی تلاش می‌کند بزرگی و کوچکی The Fountain را ترکیب کند، تجربه‌ای بصری زنده و غیرمعمول را به خودی خود ایجاد می‌کند.

ترکیب بزرگی و کوچکی در The Fountain

بودجه اولیه آرونوفسکی برای پروژه‌ای با حضور پیت شامل برخی صحنه‌های گران‌قیمت بود. شاید این صحنه‌ها در داستان فاتحان قرار داشتند. او در نهایت آن‌ها را حذف کرد و آنچه به جای آن ارائه داد، از بسیاری از سکانس‌های جلوه‌های بصری گران‌قیمت به یادماندنی‌تر است.

بخش آینده و تصاویر خلاقانه

بخش آینده، با جکمن کچل که در حباب‌سفینه کیهانی خود پرواز می‌کند، از تصاویر بزرگ‌شده باکتری‌ها و مواد شیمیایی استفاده می‌کند. این تصاویر فضایی بیرونی خلق می‌کنند که با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست. این فضا کاملاً متفاوت از نمایش‌های واقع‌گرایانه‌تر سفر فضایی از طریق جلوه‌های ویژه به نظر می‌رسد. برداشت روانگردان از عکاسی طبیعت به آن حس عجیبی از زندگی تپنده و ملموس می‌بخشد.

حس لمسی به آزمایش‌های آرونوفسکی با وحشت بدنی نیز گسترش می‌یابد. این ویژگی در فیلم‌های بعدی او به شکلی واقعی‌تر به نمایش درآمده است.

تجربه بصری در فیلم The Fountain

در فیلم The Fountain، یک فاتح مایع درختی حیات‌بخش را می‌نوشد. سپس گیاهان با سرعتی شبیه به عکاسی تایم‌لپس از شکمش می‌رویند. ترکیب این نوع ترفندهای بصری با اجرای حسی جکمن اغلب خیره‌کننده است. یا حداقل در سینماها این‌گونه بود. The Fountain از زمان انتشار اولیه‌اش در دی‌وی‌دی و بلو-ری در سال ۲۰۰۹ دوباره منتشر نشده است. این فیلم به شدت نیازمند یک دیسک 4K از یک توزیع‌کننده تخصصی است.

باید اعتراف کرد که از نظر ریتمیک، فیلمی که در حدود ۹۰ دقیقه به جستجوی معنای مرگ و میر در فضا و زمان می‌پردازد، ویژگی‌های عجیبی دارد. از سوی دیگر، با وجود جدیت، آرونوفسکی هرگز کارگردانی به‌ویژه سنگین نبوده است. تنها دو فیلم از نه فیلم او بیش از دو ساعت طول می‌کشند. مادر! کمی بیش از دو ساعت است، در حالی که نوح به‌خوبی از این مرز فراتر می‌رود.

شباهت‌ها و تفاوت‌ها در آثار آرونوفسکی

این دو فیلم همچنین دو پروژه‌ای از آرونوفسکی هستند که چشمه بیشترین شباهت را به آن‌ها دارد. هم در عجیب بودن و هم در تم‌های کتاب مقدسی‌شان — در مورد اول به‌صورت تمثیلی و در مورد دوم به‌صورت واقعی‌تر. چشمه بین این دو قرار می‌گیرد. کمتر از مادر! به‌طور خالص نمادین است، اما از نوح نیز گریزان‌تر است.

در منطقه‌ای که داستان‌سرایی با تمثیل‌های اسطوره‌ای تلاقی می‌کند، The Fountain به عنوان پیش‌بینی‌کننده‌ای برای درام‌های وجودی گسترده‌ای مانند The Tree of Life اثر ترنس مالیک و Cloud Atlas ساخته واچوفسکی‌ها در اوایل دهه ۲۰۱۰ شناخته می‌شود. هرچند The Fountain از نظر فنی نسبت به آن دو فیلم ساده‌تر است. (دوباره: افراد کمتری روی صفحه نمایش هستند.)

بررسی موضوعات غم و اندوه در The Fountain

در مقایسه، The Fountain به‌طور تقریباً بی‌صبرانه‌ای به موضوع غم و اندوه می‌پردازد. همچنین، ناامیدی و لجاجت انسان‌ها در برابر مرگ را به تصویر می‌کشد. جکمن این موضوع را به‌خوبی تجسم می‌کند. او تعهد شدید خود به فرم فیزیکی‌اش (به عنوان ولورین) یا نمایش‌های آواز و رقصش (همانند در موزیکال‌های مختلفش) را به وظیفه غیرممکن غلبه بر مرگ، درمان یا مواجهه با آن هدایت می‌کند.

شخصیت ایزی و پذیرش مرگ

شخصیت مقابل او، ایزی، به تدریج با مرگ صلح می‌کند. او همچنان مرموز باقی می‌ماند، گویی آرونوفسکی نمی‌تواند به‌طور کامل به چشمان او نگاه کند. همچنین، به حسی از پذیرش برسد که با او همخوانی داشته باشد.

ریچل وایس در نقش ملکه ایزابل در صحنه‌ای از فیلم The Fountain محصول ۲۰۰۶

تصویر: Warner Bros.

نوسان بین وحدت کیهانی که آرونوفسکی می‌خواهد نشان دهد و آنچه فیلمش واقعاً می‌تواند به دست آورد، باعث می‌شود که The Fountain کمتر از بسیاری از فیلم‌های بعدی او سنگین به نظر برسد. هیچ ابهامی در مورد احساساتی که او می‌خواهد مخاطب هنگام تماشای The Whale تجربه کند، وجود ندارد. این احساسات شامل انزجار، ناامیدی، شگفتی و رهایی احساسی است. همه چیز به گونه‌ای منتقل می‌شود که می‌تواند هم تحکم‌آمیز و هم خیره‌کننده به نظر برسد.

فشار بر مخاطب با خشونت و تراژدی

حتی با فیلم سریع‌تر و سرگرم‌کننده‌تر Caught Stealing، آرونوفسکی احساس می‌کند که نیاز دارد مخاطب را با خشونت و تراژدی اضافی تحت فشار قرار دهد. Black Swan و The Wrestler، با وجود خوبی‌شان، فضای زیادی برای تفسیر باقی نمی‌گذارند.

در فیلم The Fountain آرونوفسکی به موضوعی پیچیده‌تر می‌پردازد: پذیرش مرگ به عنوان مرحله‌ای از چرخه زندگی که به‌طور واقعی نمی‌توانیم آن را درک کنیم. این به دلیل ماهیت مرگ است. مرگ در اینجا اوج دراماتیک نهایی یا مجازات نیست، همان‌طور که در بسیاری از فیلم‌های دیگر هست. از ابتدا بر فراز شخصیت‌ها سایه افکنده است. عدم قطعیت درباره اینکه آیا سه داستان فیلم به‌طور واقعی به هم متصل می‌شوند یا فقط تم‌های داستان اصلی را منعکس می‌کنند، آن را در لبه‌ای بین روشنگری و سردرگمی قرار می‌دهد.

بازگشت آرونوفسکی به زمین محکم

بازنشانی‌های بعدی آرونوفسکی، از The Wrestler تا Caught Stealing، نشان می‌دهد که او دوباره به خود اطمینان یافته و به زمین محکم بازگشته است. The Fountain به فضایی پرخطرتر پرواز می‌کند.

پست‌های مرتبط

۳ داستان جذاب و خونین از پشت صحنه Primate

۳ داستان جذاب و خونین از پشت صحنه Primate

فیلم ترسناک جدید پارامونت پیکچرز به نام “Primate” به کارگردانی یوهانس رابرتس در جشنواره Fantastic Fest به نمایش درآمد. داستان درباره زنی جوان است که با چالش‌های ناشی از شامپانزه خانگی مواجه می‌شود.…

توسطتوسطفاطمه شکوهیشهریور ۳۰, ۱۴۰۴
لطفاً بازی کنید! درخواست سازنده از ۱۰,۰۰۰ طرفدار برای شروع بازی ترسناک خود

لطفاً بازی کنید! درخواست سازنده از ۱۰,۰۰۰ طرفدار برای شروع بازی ترسناک خود

بازی‌های ویدئویی اغلب توسط بازیکنان به پایان نمی‌رسند و برخی حتی شروع نمی‌شوند. بازی Threshold با استقبال مثبت مواجه شده اما بسیاری هنوز آن را تجربه نکرده‌اند. این بازی با تنظیمات دشواری منحصربه‌فرد…

توسطتوسطسپهر روشنشهریور ۵, ۱۴۰۴
اکران زودتر از موعد فیلم جدید Chainsaw Man در سینماهای آمریکا

اکران زودتر از موعد فیلم جدید Chainsaw Man در سینماهای آمریکا

فیلم “چین‌ساو من: آرک رزه” در ۲۴ اکتبر در آمریکا اکران می‌شود و داستان دنجی را دنبال می‌کند که بین احساساتش برای رزه و وفاداری به ماکیما گرفتار است. این فیلم توسط استودیو…

توسطتوسطمیلاد کرمانیشهریور ۱۹, ۱۴۰۴
فاینال فانتزی تاکتیکس: کرونیکل‌های ایوالیس – بازسازی ملایم اما قدرتمند

فاینال فانتزی تاکتیکس: کرونیکل‌های ایوالیس – بازسازی ملایم اما قدرتمند

بازسازی بازی Final Fantasy Tactics: The Ivalice Chronicles با ویژگی‌های جدید و حالت کلاسیک، تجربه‌ای نوستالژیک و استراتژیک ارائه می‌دهد. بازیکنان با تنظیمات دشواری متنوع و مکانیک‌های پیچیده، به دقت و استراتژی بیشتری…

توسطتوسطعلیرضا جمشیدیشهریور ۱۵, ۱۴۰۴
فیلم جدید دارن آرونوفسکی: نادیده گرفتن درام علمی‌تخیلی زیبای او