Image

پایان The Long Walk: واقعیت چیست؟

📋 خلاصه مقاله:

اقتباس فیلم ۲۰۲۵ فرانسیس لارنس از رمان استیون کینگ “The Long Walk” به کتاب وفادار است اما تغییراتی دارد. فیلمنامه‌نویس جی‌تی مولنر شخصیت‌ها را عمیق‌تر کرده و تعداد شرکت‌کنندگان را کاهش داده است. پایان فیلم و کتاب متفاوت است و تفسیرهای مختلفی دارد.

اقتباس فیلم ۲۰۲۵ فرانسیس لارنس از رمان استیون کینگ

اقتباس فیلم ۲۰۲۵ فرانسیس لارنس از رمان ۱۹۷۹ استیون کینگ به نام The Long Walk تا حد زیادی به کتاب وفادار است. اما ناگهان این‌گونه نیست. فیلمنامه‌نویس جی‌تی مولنر، نویسنده و کارگردان فیلم ترسناک کم‌ارزش‌گذاری‌شده ۲۰۲۳ به نام Strange Darling، به برخی از شخصیت‌های اصلی پس‌زمینه و انگیزه‌های واضح‌تری می‌دهد. او تعداد شرکت‌کنندگان در مسابقه مرگ مرکزی داستان را از ۱۰۰ نفر به ۵۰ نفر کاهش می‌دهد.

مولنر عناصر تبلیغاتی پشت The Long Walk را بیشتر فشار می‌دهد. او روشن‌تر می‌کند که چرا هر ساله ده‌ها پسر نوجوان داوطلب می‌شوند تا با تهدید اسلحه در سراسر کشور راهپیمایی کنند. حتی با علم به اینکه اگر لغزش کنند یا سعی کنند فرار کنند، یکی‌یکی کشته خواهند شد تا زمانی که تنها یک نفر زنده بماند.

اما او چیز دیگری را تغییر نمی‌دهد. طرفداران کتاب به وضوح شخصیت‌هایی را که از قبل می‌شناسند، تشخیص خواهند داد. این شخصیت‌ها با نام، شخصیت، نقش در داستان و جزئیات مرگشان شناخته می‌شوند. همچنین اوج و فرود خاص داستان و دوستی‌های کوتاه‌مدت و غم‌انگیزی که این پسران محکوم به فنا ایجاد می‌کنند، قابل تشخیص است. احساس طاقت‌فرسا و وحشتناک اجتناب‌ناپذیری نیز وجود دارد. حداقل تا یک نقطه خاص. در آن نقطه، ناگهان مهم می‌شود که بپرسیم: کدام بخش‌های پایان فیلم واقعی هستند؟

پایان داستان «پیاده‌روی طولانی» استیون کینگ چگونه است

چهار تفنگدار، چهار پسر نوجوان در یک مسابقه پیاده‌روی مرگبار، در کنار هم در "پیاده‌روی طولانی"

عکس: موری کلوز/لاینزگیت

با من همراه باشید. برای افرادی که تنها یک نسخه از این داستان را می‌شناسند یا هیچ‌کدام را نمی‌دانند، باید به جزئیات بپردازیم تا آن‌ها را مقایسه کنیم. اگر کتاب را خوانده‌اید و فیلم را دیده‌اید و فقط می‌خواهید به بخش “چه چیزی واقعی است؟” بروید، به تیتر نهایی در زیر بروید.

نسخه کینگ از داستان رقابت را به سه پسر محدود می‌کند. دو نفر از آن‌ها در طول چهار روز پیاده‌روی بی‌وقفه ارتباطی برقرار کرده‌اند: ری گاریتی (که در فیلم توسط کوپر هافمن بازی می‌شود) و پیتر مک‌وریس (دیوید جانسون).

شخصیت‌های اصلی و تعاملات آن‌ها

نفر سوم که تنها با نام «استبینز» (گرت ویرینگ) شناخته می‌شود، تا پایان پیاده‌روی خود را از بقیه رقبا دور نگه می‌دارد. اما در نهایت به گاریتی و مک‌وریس نزدیک می‌شود. برای مک‌وریس، که حضوری خردمند و مهربان دارد و در طول پیاده‌روی از گاریتی مراقبت می‌کند و جان او را نجات می‌دهد، پایان به سرعت فرا می‌رسد. او به نقطه شکست خود می‌رسد و به آرامی می‌نشیند و اعدام خود را به دست مردانی که بر پیاده‌روی نظارت دارند، می‌پذیرد.

تنها استببینز و گاریتی باقی می‌مانند. آنها برای مدت طولانی و نامشخصی در سکوت به راه خود ادامه می‌دهند. در نهایت، گاریتی به استببینز می‌رسد تا شکست خود را بپذیرد. اما استببینز بلافاصله می‌میرد. در آن زمان، گاریتی از نظر جسمی و روحی به قدری شکسته شده است که حتی نمی‌تواند درک کند که در مسابقه پیروز شده است. او در حال توهم سایه‌هایی در دوردست است و فکر می‌کند که آنها شرکت‌کنندگانی هستند که هنوز باید شکستشان دهد. بنابراین، افرادی که سعی می‌کنند به او تبریک بگویند را نادیده می‌گیرد و به راه خود ادامه می‌دهد.

این یک پایان ترسناک است — به نوعی پیش‌درآمدی برای کتاب‌های «بازی‌های گرسنگی» سوزان کالینز و این ایده که هیچ‌کس واقعاً در یک بازی حذف به سبک بتل رویال برنده نمی‌شود، حتی اگر زنده بماند. اما پس از تمام اوج‌گیری‌ها و تمام وحشت و دلهره مسحورکننده بقیه کتاب، به طرز عجیبی ناگهانی و ضد اوج است. حتی طرفداران وفادار آثار کینگ اغلب از پایان‌های رمان‌های او شکایت می‌کنند. تا جایی که او شهرتی برای ناتوانی در ارائه پایان‌های قوی پیدا کرده است.

راهپیمایی طولانی کتاب مورد علاقه من از استیون کینگ است و به راحتی کتابی است که بیشترین بار آن را بازخوانی کرده‌ام. اما هرگز احساس نزدیکی خاصی به پایان آن نداشته‌ام و قطعاً حس سینمایی ندارد. وقتی فهمیدم که لارنس، که بیشتر فیلم‌های بازی‌های گرسنگی را کارگردانی کرده، بالاخره راهپیمایی طولانی را به پرده سینما می‌آورد، بزرگترین سوال من این بود که چگونه می‌خواهد پایان آن را مدیریت کند.

پایان راهپیمایی طولانی، کتاب در مقابل فیلم

گروهی از پسران نوجوان با لباس‌های به رنگ زمین در حال پیاده‌روی در جاده‌ای نزدیک غروب در فیلم The Long Walk

عکس: Murray Close/Lionsgate

در فیلم، رقابت دوباره به گاریتی، دووریس و استبینز می‌رسد. اما پس از اینکه استبینز سخنرانی خود را درباره اینکه واقعاً چه کسی است و چرا برای راهپیمایی داوطلب شده، ارائه می‌دهد، می‌گوید که دیگر برای الهام‌بخشی به مردم برای «ماژور» (مارک همیل)، شخصیت دیکتاتور مرموز پشت راهپیمایی طولانی و به نظر می‌رسد پشت جامعه دیستوپیایی و سرکوبگر که آن را به وجود آورده، کاری نمی‌کند. استبینز به سمت سربازانی که سایه به سایه رقبا حرکت می‌کنند، برمی‌گردد و به آنها اجازه می‌دهد او را بکشند و دووریس و گاریتی را تنها می‌گذارد.

پایان کتاب و تاثیر آن بر شخصیت‌ها

پایان کتاب ابتدا دووریس را می‌کشد تا گاریتی را از آخرین کسی که به او اهمیت می‌داد و در راهپیمایی با او ارتباط داشت، جدا کند. تسلیم شدن عمدی دووریس به مرگ، هم نمادی از خستگی و ناامیدی است که شرکت‌کنندگان در آن نقطه به آن رسیده‌اند و هم ضربه نهایی به عقل و هویت گاریتی. او در حالتی از بی‌حسی و بی‌تفاوتی مکانیکی باقی می‌ماند و ماراتن را با رقیبی که به سختی او را می‌شناسد و فکر نمی‌کند بتواند او را شکست دهد، ادامه می‌دهد.

فیلم ابتدا استبینز را می‌کشد تا گاریتی و دووریس به عنوان آخرین بازماندگان باقی بمانند. هر یک با این واقعیت مواجه می‌شوند که یکی از آن‌ها خواهد مرد و دیگری را تنها خواهد گذاشت. این‌ها جهت‌های داستانی متفاوتی با طعم‌های مختلف هستند. کتاب بیشتر نیهیلیستی است، در حالی که فیلم احساسی‌تر است. اما همچنان به نظر می‌رسد که دووریس تسلیم می‌شود و به گاریتی اجازه می‌دهد تا در مسابقه پیروز شود.

گاریتی: قهرمان اصلی داستان

به هر حال، گاریتی قهرمان اصلی داستان است. او کسی است که بیشترین آسیب را از سوی ماژور دیده است. ماژور شخصاً پدر گاریتی را در حضور او و مادرش به خاطر خیانت در خواندن اعدام کرد. گاریتی کسی است که برنامه‌ای برای مقابله دارد. برنده پیاده‌روی طولانی سالانه می‌تواند هر چیزی را درخواست کند. گاریتی قصد دارد یک تفنگ درخواست کند و از آن برای کشتن ماژور در همان لحظه استفاده کند.

در عوض، وقتی دووریس سعی می‌کند تسلیم شود و راه رفتن را متوقف کند، گاریتی او را در آغوش می‌گیرد و به حرکت دوباره تشویق می‌کند. سپس، وقتی دووریس به حرکت درمی‌آید، گاریتی با لبخندی محبت‌آمیز به پشت سر دووریس می‌رود. او بدون اینکه متوجه شود، راه رفتن را متوقف می‌کند و قبل از اینکه دووریس حتی متوجه توقفش شود، اعدام می‌شود. دووریس به عنوان برنده اعلام می‌شود.

پیروزی دووریس و تصمیم نهایی

پس از عزاداری بر جسد خونین گاریتی، دووریس برنامه او را دنبال می‌کند. او یک تفنگ از یکی از سربازانی که مسئول اعدام پیاده‌روها بودند، درخواست می‌کند و سپس سرگرد را می‌کشد. سپس به راه رفتن ادامه می‌دهد، گویی که قصد دارد پیاده‌روی طولانی را به تنهایی ادامه دهد. این بار با قصد و نیت بیشتر و به نظر می‌رسد با عقلانیت بیشتر.

آن پایان قطعاً سینمایی‌تر است. این یک پیچش غیرمنتظره است هم برای مخاطبانی که با کتاب آشنا هستند و هم برای کسانی که نیستند. کسانی که فکر می‌کنند دقیقاً می‌دانند چه اتفاقی می‌افتد وقتی دووریس سعی می‌کند تسلیم شود و بگذارد گاریتی برنده شود. این پایان کمی کمتر تاریک و نیهیلیستی است. گاریتی مرده است، اما پدرش و تمام پسران دیگر که در پیاده‌روی طولانی مرده‌اند، انتقام گرفته شده‌اند. مخاطب حداقل می‌تواند آینده‌ای را تصور کند که مرگ ماژور نوعی تغییر بزرگ و مثبت در این دنیای تاریک، فقیر و تلخ ایجاد کند.

اما آیا آنچه روی صفحه نمایش می‌بینیم واقعاً همان چیزی است که اتفاق می‌افتد؟

چه چیزی واقعاً در پایان پیاده‌روی طولانی واقعی است؟

سرگرد (مارک همیل)، مردی با یونیفرم نظامی خاکستری، کلاه سیاه و عینک آفتابی مات، در پشت یک وسیله نقلیه در فیلم The Long Walk ایستاده است

عکس: موری کلوز/لاینزگیت

به نظر نمی‌رسد که هیچ شکی وجود داشته باشد که مرگ گرتی یا غم دی‌وریس و درخواست او برای یک تفنگ، دقیقاً همان‌طور که روی صفحه نمایش می‌بینیم، اتفاق می‌افتد. اما وقتی دی‌وریس تفنگ را می‌گیرد و آن را به سمت ماژور نشانه می‌رود، واقعیت شروع به تغییر می‌کند.

تغییر واقعیت و فضای اطراف

پس‌زمینه محو می‌شود. صدای جمعیت بزرگی که برای تماشای پایان راهپیمایی جمع شده بودند، به یک خلأ توخالی در اطراف آن‌ها محو می‌شود. این صدا، نه صدای جمعیتی که نفس خود را حبس کرده‌اند، بلکه نبود صدای محیط است. فضای اطراف دی‌وریس و ماژور شروع به غیر واقعی شدن می‌کند.

می‌توانید این را به عنوان صدای ذهنی بخوانید. این بیانگر تمرکز دی‌وریس در این لحظه است، زمانی که همه چیز دیگر از جمله بدن گاریتی از بین می‌رود. اما دی‌وریس آن نوع ارتباط شخصی با «سرگرد» را ندارد که گاریتی یا استبینز داشتند. این ارتباط می‌توانست این لحظه را به عنوان یک تأییدیه بازی کند. احساس نمی‌شود که جهان اطرافشان فرو ریخته و آن‌ها را تنها گذاشته است. بلکه این‌گونه به نظر می‌رسد که دی‌وریس در فضایی خیالی به تنهایی قرار دارد.

لحظه‌ای از تنهایی دی‌وریس

سپس او تفنگ را به سمت «سرگرد» نگه می‌دارد. این کار بسیار طولانی‌تر از آن است که عنصر غافلگیری اجازه می‌دهد. «سرگرد» به سربازان اطرافش دستور داده که عقب بایستند. اما هنوز سخت است تصور کرد که هیچ‌کس شلیک نمی‌کند تا جان او را نجات دهد. وقتی دی‌وریس «سرگرد» را می‌کشد، حتی کمتر دلیلی برای عقب‌نشینی وجود دارد. دستورات «سرگرد» دیگر مهم نیستند و امنیت او نیز همین‌طور.

در آن لحظه، لارنس ممکن است این وضعیت را به گونه‌ای بیان کند که نشان دهد تغییری بزرگ نه تنها برای دووریس، بلکه برای کشور رخ داده است. اما هیچ تصویری از واکنش سربازانی که تصمیم می‌گیرند نوجوانی را که رهبرشان را کشته، نکشند، وجود ندارد. هیچ فیلمی از جمعیت نیست که نشان دهد آیا آنها قصد دارند دووریس را بر روی شانه‌هایشان بلند کنند و جشن بگیرند یا او را تکه‌تکه کنند. به نظر می‌رسد در لحظه‌ای که او اسلحه را به سمت ماژور گرفته، همه منتظر و بی‌حرکت هستند. اما اگر این همه واقعاً در حال رخ دادن بود، تقریباً مطمئن است که یکی از قاتلان بی‌رحم ماژور، که روزهاست پسران نوجوان را از نزدیک هدف قرار داده‌اند، دووریس را می‌کشتند. اگر نه برای انتقام، حداقل به خاطر آدرنالین موقعیت.

هیچ‌کس به او شلیک نمی‌کند. هیچ‌کس وارد قاب نمی‌شود تا او را دستگیر کند. ما هرگز نمی‌فهمیم که دیگران چگونه به مرگ سرگرد واکنش نشان می‌دهند. او در فضایی تار و سایه‌دار تنها رها می‌شود، جایی که تنها چیز محکم، جاده‌ای است که در مقابل او کشیده شده است. این باعث می‌شود پایان داستان به طرز باورنکردنی غیرواقعی به نظر برسد. به همان اندازه غیرواقعی که ارواحی که گاریتی در پایان رمان در جاده دنبال می‌کند.

کوپر هافمن در نقش گاریتی و دیوید جانسون در نقش مک‌وریس در یک صحنه شبانه در فیلم The Long Walk

اعتبار عکس: موری کلوز/لاینزگیت

برداشت من از کل صحنه این است که دووریس کشته می‌شود. احتمالاً بلافاصله پس از شلیک به سرگرد این اتفاق می‌افتد. فضایی نیمه‌واقعی که او پس از آن در آن قرار می‌گیرد، جایی است که تماشاگران و سربازان به سادگی ناپدید شده‌اند. این فضا هر چیزی است که بعد از آن می‌آید.

تفسیرهای مختلف کارگردانان

یک کارگردان احساسی‌تر ممکن است او را در حال پیوستن به گاریتی در آن فضای مبهم و نرم نشان دهد. در کتاب، پس از کشته شدن دووریس، استبینز به طور مختصر سعی می‌کند گاریتی را نیز به تسلیم شدن ترغیب کند. او می‌گوید: «اگر چیزی به نام روح وجود داشته باشد، روح او هنوز نزدیک است. می‌توانی به او برسی.»

یک کارگردان بدبین‌تر ممکن است بدن‌های پسران را در کنار هم در جاده نشان دهد. از سوی دیگر، یک کارگردان امیدوارکننده‌تر ممکن است پیامدهای مرگ سرگرد یا شلیک دووریس را نشان دهد. او می‌تواند مردمی را به تصویر بکشد که علیه از دست دادن رهبر به ظاهر محبوبشان یا از دست دادن برنده پیاده‌روی طولانی که در طول فیلم به عنوان نماد ملت مطرح شده، شورش می‌کنند.

در عوض، لارنس و مولنر به ما ابهام می‌دهند. در شات نهایی، چیزی وجود ندارد که به ما بگوید واقعیت چیست یا آینده برای دووریس یا این کشور چگونه خواهد بود. هیچ پاسخی وجود ندارد. این یک موازی مستقیم با پایان کتاب کینگ است. برنده‌ای که احساس نمی‌کند برنده شده است و جاده‌ای نمادین پیش رو دارد که می‌توانید هر طور که می‌خواهید آن را بخوانید.

تفسیر پایان داستان

شاید منظور این است که همه چیز را به صورت واقعی بپذیریم. لارنس و مولنر فقط پیشنهاد می‌دهند که برای دووریس، سرنوشت کشور و واکنش جمعیت اطرافش دیگر اهمیتی ندارد. اما عدم تأثیر احساسی آنها بر او، به هیچ وجه عدم حضور فیزیکی آنها، توانایی لمس او، و اینکه چگونه همه آنها به نظر می‌رسد به مه محو می‌شوند را توضیح نمی‌دهد. شاید این یک پایان کلاسیک انتخاب مخاطب بانو یا ببر باشد و هر یک از ما باید آنچه را که می‌خواهیم در آن ببینیم.

اما برای من، اینکه به دی‌وریس اجازه داده شود فرمانده را بکشد و سپس به راحتی از آنجا برود، غیرممکن و غیرمنطقی به نظر می‌رسد. هیچ دلیلی برای چرا این اتفاق ممکن است بیفتد، وجود ندارد. هیچ چیزی در فیلم تا آن لحظه این ایده را مطرح نمی‌کند که قاتلان وفادار فرمانده به مرگ او واکنشی نشان ندهند. همچنین، جمعیتی که آماده فریاد زدن با هیجان و شور بر سر قتل گرافیکی پسران نوجوان هستند، وقتی دنیای آنها در مقابلشان تغییر می‌کند، ساکت بمانند. به نظر من، آنچه می‌بینیم واقعی نیست. اینکه آیا این پایان‌بندی برای این داستان رضایت‌بخش است یا نه، بیشتر به تفسیر فردی بستگی دارد تا به حقایق خود پایان.

پست‌های مرتبط

تجربه‌ای جذاب با Lego Batman: Legacy of the Dark Knight؛ بازی مخفی‌کاری با اکشن واقعی

تجربه‌ای جذاب با Lego Batman: Legacy of the Dark Knight؛ بازی مخفی‌کاری با اکشن واقعی

بازی Lego Batman: Legacy of the Dark Knight یک ماجراجویی جهان باز است که داستان شوالیه تاریکی را با اکشن، معما و شوخی‌های بامزه روایت می‌کند. این بازی با طراحی‌های بلوکی و انیمیشن…

توسطتوسطسپهر روشنشهریور ۱۹, ۱۴۰۴
بیگانه: عجیب‌ترین شخصیت زمین حتی عجیب‌تر شد

بیگانه: عجیب‌ترین شخصیت زمین حتی عجیب‌تر شد

در سریال «Alien: Earth»، شخصیت مورو، سایبورگ افسرده با بازی بابو سیسی، با جمله‌ای مرموز در قسمت سوم توجه مخاطبان را جلب می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه این سریال تضاد بین انسان…

توسطتوسطعلیرضا جمشیدیمرداد ۲۹, ۱۴۰۴
فهرست کامل مگا تکامل‌های Pokémon Legends: Z-A ماه‌ها پیش لو رفته و طولانی است

فهرست کامل مگا تکامل‌های Pokémon Legends: Z-A ماه‌ها پیش لو رفته و طولانی است

اطلاعات بازی Pokémon Legends: Z-A از طریق شبکه‌های اجتماعی فاش شده و شامل تکامل‌های جدید پوکمون‌ها است. افشاگری‌ها شامل توصیف دقیق مگا پوکمون‌ها مانند دراگونایت و ویکتریبل است که با طراحی واقعی مطابقت…

توسطتوسطمیلاد کرمانیشهریور ۲۶, ۱۴۰۴
بازگشت کارگردان RRR با نسخه ۴ ساعته از حماسه فانتزی شگفت‌انگیزش

بازگشت کارگردان RRR با نسخه ۴ ساعته از حماسه فانتزی شگفت‌انگیزش

فیلم “RRR” در سال ۲۰۲۲ در آمریکا محبوبیت زیادی یافت و جایزه اسکار بهترین آهنگ را کسب کرد. اکنون، نسخه ترکیبی “Baahubali: The Epic” از فیلم‌های “Baahubali” به کارگردانی راجامولی در سینماهای آمریکا…

توسطتوسطفاطمه شکوهیشهریور ۵, ۱۴۰۴
پایان The Long Walk: واقعیت چیست؟