📋 خلاصه مقاله:
بازیهای روگلایک با الهام از بازی “Rogue” به چالشهای تصادفی و شروع مجدد پس از مرگ معروفاند. بازیهایی مانند “Getting Over It” و “Outer Wilds” با ویژگیهای مشابه، تجربهای مشابه روگلایک ارائه میدهند. این بازیها با چالشهای مداوم و حلقههای زمانی، بازیکنان را در حالت آمادهباش نگه میدارند.
تعریف “روگلایک” یکی از آن موضوعاتی است که طرفداران پر و پا قرص را ساعتها به بحث و گفتگو وا میدارد. در تعریف رایج آن، این یک زیرژانر است که نام خود را از بازی Rogue در سال ۱۹۸۰ گرفته است. در این بازی، بازیکنان به محیطی تصادفی و رویهای، معمولاً یک سیاهچال، وارد میشوند و با جمعآوری ارتقاءهایی برای تواناییها و سلاحها، باید به عمیقترین سطوح پیش بروند. اگر بدشانسی بیاورند و بمیرند، باید از نو به عنوان یک شخصیت جدید شروع کنند، بدون هیچ بازگشتی.
تعریف شخصی از روگلایک
برای من، تعریف کمی بازتر است. ساده است: آیا این بازی باعث میشود هر بار که اشتباه میکنم و باید از ابتدا شروع کنم، بخواهم خودم را از یک صخره پرت کنم؟ اگر جواب بله است، پس این یک روگلایک است. میدانم که این کاملاً مضحک به نظر میرسد و همینطور هم هست، اما فکر میکنم پایبندی به تعاریف سختگیرانه همیشه خستهکننده میشود. بیایید کاری جسورانه انجام دهیم و برخی از قوانین را بشکنیم.
بیایید واقعبین باشیم. اگر کمی مرزها را به سمت چپ ببریم، بازیهای زیادی وجود دارند که شایسته عنوان بدنام روگلایک هستند.
یکی از این بازیها که به ذهن میآید، Getting Over It With Bennett Foddy است. شاید تا به حال نام این بازی را نشنیده باشید، مگر اینکه مثل من تصمیم گرفته باشید پس از دیدن یوتیوبر محبوبتان که در حال فریاد و گریه از درد از دست دادن ساعتها پیشرفت است، آن را بازی کنید. مفهوم بازی بسیار ساده است: شما مردی در یک دیگ هستید و تنها با یک چکش باید خود را به بالای یک کوه عظیم بکشید. آسان به نظر میرسد، درست است؟
اشتباه نکنید! این بازی شیطانی یکی از بازیهای محبوب من است. وقتی میگویم محبوب، منظورم این است که مرا به گریه انداخت، در حالی که دوستانم دورم میخندیدند و من تلاش میکردم پس از دو ساعت هنوز از بخش اول عبور کنم. درست مانند یک بازی روگلایک معمولی، این بازی هیچ اشتباهی را نمیبخشد. حتی وقتی به سختی از موانع مختلف بالا میروید، یک حرکت اشتباه ماوس میتواند باعث شود هر چیزی (حتی، و نه شوخی نمیکنم، یک پرتقال) را هل دهید و دوباره به پایین کوه بیفتید و از ابتدا شروع کنید.
اکنون بازی بهطور خودکار زمانی که از آن خارج میشوید ذخیره میشود، که به نظر میرسد با سبک روگلایک در تضاد است. اما بازی آنقدر چالشبرانگیز است که حتی با ذخیره کردن، احتمال زیادی وجود دارد که اشتباهی کنید و در نهایت سقوط کنید. دیدهام که برخی افراد سعی میکنند با خروج در حین سقوط تقلب کنند، اما این تنها منجر به ناامیدی بیشتر میشود، زیرا باید تلاش کنند از سقوط بیشتر در هوا جلوگیری کنند. این مانند یک تور ایمنی با یک سوراخ بزرگ در وسط است.
اگر هنوز قانع نشدهاید که این بازی شایستهی قرار گرفتن در زیرمجموعهی سبک روگلایک است، به دلیل توسعهی اولیهی آن نگاه کنید. همانطور که بنت فودی خودش بیان میکند: «من این بازی را برای نوع خاصی از افراد ساختهام. برای آسیب رساندن به آنها.» به نظر من این کاملاً روگلایک است.
یکی از بازیهایی که برای من بسیار برجسته است، Outer Wilds از Mobius Digital و Annapurna Interactive است. در این بازی، شما نقش یک ماجراجوی فضایی را ایفا میکنید که وظیفه دشوار اولین کاوش در یک سیستم سیارهای را بر عهده دارد. این وظیفه دشوار است زیرا، همانطور که دقیقاً پس از ۲۲ دقیقه متوجه میشوید، سیاره به دلیل تبدیل ناگهانی خورشید به ابرنواختر منفجر میشود. یک لحظه در حال انجام کار خود هستید و لحظه بعد، یک نور آبی بزرگ به فضای شخصی شما نفوذ میکند و هیچ زمانی برای فرار ندارید. بوم! همه چیز خاموش میشود.
اما نگران نباشید، به زودی متوجه میشوید که در یک حلقه زمانی گیر افتادهاید و مأموریت شما این است که کشف کنید چه چیزی باعث میشود خورشید شما و همه چیز اطراف شما را بسوزاند. درست مانند Getting Over It With Bennett Foddy، راهی برای ذخیره بازی وجود دارد، اما بیشتر به صورت خودکار ذخیره میشود و نمیتوانید به صورت دستی خودتان را ذخیره کنید. من شخصاً این ویژگی Outer Wilds را دوست داشتم، زیرا واقعاً نشان میدهد که شما در حال استفاده از زمان قرضی هستید و باید عجله کنید؛ در غیر این صورت با عواقب آن روبرو خواهید شد و به گرد و غبار فضایی تبدیل میشوید.
حلقههای زمانی در بازیهای ویدئویی
این موضوع همچنین مرا به فکر حلقههای زمانی به طور کلی میاندازد، اینکه چگونه در بازیهای ویدئویی به تصویر کشیده میشوند و چگونه هیچ پیشرفتی واقعی وجود ندارد که بتوانید با خود ببرید. البته، شما همان شخص قبلی باقی میمانید، اما نمیتوانید هیچیک از آیتمهای خود را نگه دارید، فقط دانش خود را. و تنها با این دانش است که میتوانید در وهله اول پیشرفتی داشته باشید. خیلی شبیه Rogue نیست؟
بسیار خوب، اگر آن دو بازی نتوانستند شما را قانع کنند که باید تعریف را کمی گسترش دهیم، شاید این یکی بتواند: The Forest یا دنبالهاش، Sons of the Forest. هر دو یا هر کدام. زیرا با تعریف آزادانهای که از آن زیرژانر دارم، هیچ چیز به اندازه کشته شدن در خواب توسط کسی که میخواهد صورت شما را به عنوان یک پیشغذا استفاده کند، به سبک روگلایک نمیماند.
تجربه بقا در جزیرهای پر از خطر
در شبیهساز بقا و ترس Endnight Games، خود را در جزیرهای دورافتاده مییابید که در واقع به دلیل پر شدن از موجودات جهشیافته و آدمخوار، چندان هم دورافتاده نیست. چه به تنهایی بازی کنید و چه با دوستان، وظیفه شما تنها تحمل و بقا است. چگونگی بقای شما میتواند به معنای چیزهای زیادی باشد: ساختن مقدار زیادی سلاح از چوب، سنگ و هر چیز دیگری که در حین کاوش پیدا میکنید. یا انجام همه اینها و ساختن یک پناهگاه نیز، فقط به این دلیل که بعد از یک روز طولانی از اجتناب از افرادی که میخواهند تکهای از شما را بکنند، به جایی برای رفتن نیاز خواهید داشت.
من قبلاً به طور مداوم با دوستانم The Forest بازی میکردم و بگذارید بگویم، روزهای اول به طرز غیرقابل تصوری ترسناک هستند. حتی وقتی با کسی هستید، صداهای حرکت و غرغرهای پسزمینه به قدری هستند که هر کسی را وادار به توقف و بازنگری در بازی کنند. همچنین، عنصر بقا وجود دارد که واقعاً بر این واقعیت تأکید میکند که شما به عنوان این شخصیت فقط یک زندگی دارید و بنابراین باید سعی کنید آن را به حساب بیاورید.

زیرا اگر بمیرید، همه چیز را از دست میدهید و باید به عنوان فردی جدید دوباره شروع کنید. امکان ذخیرهسازی با خوابیدن در پناهگاه وجود دارد، اما این یک شبکه ایمنی بسیار ضعیف است. زیرا اگر بمیرید، بارگذاری مجدد اهمیتی ندارد چون بازی بهطور خودکار در زمان مرگ ذخیره میشود.
چالشهای بازی The Forest
حتی بدتر این است که The Forest بهطور خودکار آسانتر نمیشود، حتی اگر دوباره شروع کردهاید، بهویژه اگر با دوستی بازی میکنید. البته، آنها میتوانند برخی از آیتمهای شما را بردارند، اما خودشان فضای محدودی دارند. بسته به جایی که میمیرید و زمانی که میمیمیرید، بازگرداندن آن آیتمها میتواند بسیار دردسرسازتر از ارزشش باشد. این شبیه به این است که کسی شما را درست در وسط یک نبرد در Helldivers 2 زنده کند، فقط برای اینکه شما، یک تازهکار جدید و براق، بلافاصله بعد از آن دوباره منفجر شوید.
آیا Helldivers 2 یک بازی روگلایک است؟
آه! آیا Helldivers 2 یک بازی روگلایک است؟
میدانم که برای برخی، بازیهای روگلایک همیشه تعریفی ثابت دارند و به آن احترام میگذارم. اما به نظر من، این بازیهای ذکر شده (و بسیاری دیگر که وجود دارند) به خوبی شایسته این عنوان هستند. زیرا ما، بازیکنان، را همواره در حالت آمادهباش نگه میدارند و هر بار که مجبور به شروع دوباره میشویم، دلهره را تجربه میکنیم.