📋 خلاصه مقاله:
بازی “Time Flies” یک شبیهساز زندگی حشرات است که بازیکنان را در نقش یک مگس با عمر محدود قرار میدهد تا لیستی از وظایف را قبل از مرگ انجام دهند. این بازی که در ۳۱ جولای برای نینتندو سوئیچ، پلیاستیشن ۵ و ویندوز پیسی عرضه میشود، به عنوان یک مراقبه تعاملی بر روی زمان محدود زندگی، بازیکنان را به چالش میکشد تا از لحظات کوتاه زندگی به بهترین نحو استفاده کنند.
در ۷۶.۴ ثانیه، زندگی من به پایان خواهد رسید.
تا زمانی که از لامپها و لیوانهای شراب دوری کنم، وزوز من به ناچار به سکوت تبدیل میشود. بالهایم ناگهان از حرکت باز میمانند و مانند شهابسنگی به سمت زمین سقوط میکنم. به نقطهای روی فرش تبدیل میشوم، تکهای زباله که بیتوجه توسط کسی که هیچ ایدهای از ماجراجوییهای من در دقیقه گذشته ندارد، جاروبرقی کشیده میشود. این یک تراژدی بزرگ نیست؛ فقط واقعیت زندگی برای یک مگس خانگی معمولی است.
این حقیقت تلخ، اساس بازی Time Flies است، جدیدترین اثر از توسعهدهنده Kids به نام Playables که در تاریخ ۳۱ ژوئیه برای نینتندو سوئیچ، پلیاستیشن ۵ و ویندوز پیسی عرضه میشود. این شبیهساز زندگی حشرات مینیمالیستی، بازیکنان را در کنترل یک مگس قرار میدهد که تنها چند ثانیه برای انجام لیستی از وظایف قبل از مرگ دارد. این یک ماجراجویی کوچک و هوشمندانه در سبک Minit است (بازیای که در آن هر زندگی تنها ۶۰ ثانیه طول میکشد) و تماماً درباره یادگیری استفاده بهینه از یک عمر کوتاه است. اگرچه ممکن است حول محور آزاردهندهترین حشره در قلمرو حیوانات باشد، Time Flies به عنوان یک مراقبه تعاملی بر روی زمان محدود هر موجود شکننده در این دنیا، عمیقاً تأثیرگذار است.
بازی Time Flies پیش از آنکه حتی شروع به بازی کنید، احساسی عمیق را در شما برمیانگیزد. پیش از آنکه بتوانم به پرواز درآیم، از من خواسته میشود کشور خود را انتخاب کنم. این انتخاب تعیین میکند که طول عمر مگس من چقدر خواهد بود، بر اساس میانگین امید به زندگی انسان در کشور انتخاب شده، که از سال به ثانیه تبدیل شده است. اگر مکان خود را ژاپن انتخاب کنم، میتوانم ۸۴.۵ ثانیه زندگی کنم. اگر چاد را انتخاب کنم، در واقع تصمیم گرفتهام که در حالت سخت بازی کنم، زیرا تنها ۵۹.۱ ثانیه برای تحقق رویاهایم خواهم داشت. این نشانهای است که Playables تنها به دنبال یک ترفند ساده نیست.
پس از انتخاب شدن، وارد خانهای با نقاشیهای زیبا میشوم و فهرستی از کارها به من داده میشود: پیدا کردن دوست، یادگیری یک ساز، مست شدن و غیره. هدف من تنها این نیست که بفهمم چگونه هر کار را با مهارتهای محدودم (که اساساً فقط پرواز است) انجام دهم، بلکه باید زمان محدودی که دارم را بهخوبی مدیریت کنم تا بتوانم همه آنها را در یک نوبت به انجام برسانم. هر یک از چهار سطح – که مرا از یک موزه به یک فاضلاب میبرد – بهنوعی یک معمای مسیریابی است که در آن به دنبال کارآمدترین راه برای پیمایش در هزارتوی صفحههای دو بعدی هستم.
ماجراجوییهای کوتاه من بین طنز تلخ و لحظات شادیبخش زندگی در نوسان است. گاهی زندگیام بهطور زودهنگام پایان مییابد وقتی که بیش از حد به شمع نزدیک میشوم. در مواقع دیگر، به سن پیری میرسم و در حالی که در حال تجربه شادی یا کاوش در جنبههای مختلف زندگیام هستم، به زندگی ادامه میدهم. و سپس لحظات هوشیاری فرا میرسند. اینها همان لحظاتی هستند که به انجام همه کارهایی که میخواهم نزدیک میشوم، اما درست قبل از رسیدن به رول دستمال کاغذی که آرزوی صعود به آن را داشتم، از آسمان سقوط میکنم. کاش چند ثانیه بیشتر داشتم.
اخیراً به مرگ فکر کردهام.
نه، شاید این درست نباشد. بیشتر به زندگی فکر کردهام.
از ژانویه تاکنون با مجموعهای از رویدادهای دشوار روبرو بودهام که انرژیام را تحلیل بردهاند. وضعیت سیاسی رو به وخامت با فصلی چالشبرانگیز از حرفهام همزمان شد و این ترکیب تمام فضای ذهنیام را اشغال کرد. احساس ناتوانی و سپس فلج شدن به من دست داد. نمیتوانستم خودم را به سینما ببرم و به سختی میتوانستم چند آکورد روی گیتار بزنم. تمایلی به سفر کردن، رفتن به مهمانی یا حتی بلند شدن از کاناپهام نداشتم. دنیایم کوچکتر و کوچکتر شد تا جایی که احساس کردم مانند حشرهای به سوی پایانی اجتنابناپذیر در حال حرکت هستم. مطمئناً چیزی به زودی مرا از بین خواهد برد.

تصویر: Playables/Panic
در ماههای اخیر، درگیر سفری روزمره و خستهکننده بودهام، در حالی که از نوارهای چسبناک مگسها دوری میکردم و بدهیهای کارت اعتباریام را افزایش میدادم تا به یک فرود امن برسم. تنها زمانی که به دیواری محکم تکیه دادم – درست در حوالی تولد ۳۶ سالگیام – شروع به محاسبه هفت ماه هدر رفته کردم. هنوز هم کارهای زیادی وجود دارد که میخواهم در زندگیام انجام دهم. میخواهم کتابی بنویسم، یک آلبوم پانک ضبط کنم و در نهایت به بازپروری پرندگان کمک کنم و مسیر “نوشتن درباره Donkey Kong تا حفاظت از حیات وحش” را پیش ببرم.
آن هفت ماه به ۱۸۴ میلیون ثانیه از زمان از دست رفته تبدیل شد که میتوانستم برای پربارتر کردن زندگیام صرف کنم. این تقریباً دو و نیم میلیون جسد دیجیتالی مگس است که روی فرش انباشته شدهاند.
خوانش تاریک از بازی Time Flies وجود دارد. میتوانید آن را به عنوان یک بازی نیهیلیستی ببینید که درباره این است که روزی همه ما از وجود محو خواهیم شد، مهم نیست چه کاری انجام دهیم. اگر لامپها ما را از بین نبرند، پیری این کار را خواهد کرد. همه ما مانند مگسهایی هستیم که ناامیدانه تلاش میکنیم صدایمان بلندتر از زنگ ساعت پدربزرگ باشد. اما من در میان انبوه مرگهای خندهدار حشرات، چیزی خوشبینانهتر میبینم. Time Flies درباره این است که از محدودیتهای زندگی ناامید نشویم. این بازی درباره کنار گذاشتن ناامیدی وجودی و تجربه کردن هر چه بیشتر است، بدون اینکه هیچ آیتمی از لیست آرزوها باقی بماند.
این بازی درباره زندگی است، نه مرگ.
من یک آزمون دارم که از آن برای تعیین ادامه دادن به بازی یک بازی ویدئویی استفاده میکنم. هر زمان که به مانعی برمیخورم و احساس میکنم وقتم تلف میشود، با صدای بلند میگویم “یک روز خواهم مرد”. این روش همیشه مرا به راه درست هدایت کرده است. اگر سه ساعت را صرف شکست دادن یک رئیس سخت در بازی Souls کردهام، آن جمله را میگویم و واکنشهای خود را بررسی میکنم. اگر بدون فکر دوم بازی را خاموش کنم، میدانم که میتوانم وقتم را بهتر صرف کنم.
وقتی در میانه دو ساعت سریع بازی Time Flies گفتم “یک روز خواهم مرد”، بازی به من پاسخ داد. “میدانم”، تقریباً به من گفت. من بدون تردید به بازی ادامه دادم و وقتم را صرف انجام لیست آرزوهای هر مگس کردم تا زمانی که تیتراژ پایانی تصمیم گرفت که بالاخره وقت رفتن من است.
هیچ لحظهای از آن را پشیمان نیستم.
بازی Time Flies در تاریخ ۳۱ جولای برای نینتندو سوئیچ، پلیاستیشن ۵ و ویندوز پیسی عرضه خواهد شد. این بازی بر روی سوئیچ با استفاده از کد دانلودی که پیش از انتشار توسط Panic ارائه شده بود، مورد بررسی قرار گرفت.