📋 خلاصه مقاله:
مالکوم مکداول، بازیگر بریتانیایی مشهور به خاطر نقشهایش در فیلمهایی مانند “پرتقال کوکی”، در سن ۸۲ سالگی همچنان به ایفای نقشهای چالشبرانگیز ادامه میدهد. او در فیلم ترسناک جدید “Et Tu” نقش سرایدار تئاتری را بازی میکند که کارگردان را به جنون میکشاند. مکداول با بیان نظرات صریح خود درباره همکاران و تجربیاتش، از جمله همکاری با استنلی کوبریک و ویلیام شاتنر، به اهمیت آزادی انتخاب در آثارش اشاره میکند و از لذت بازی در فیلمهای مستقل و نقشهای شرورانه سخن میگوید.
در دوران جوانی مالکوم مکداول، زمانی که به عنوان بازیگر اضافی در شرکت رویال شکسپیر فعالیت میکرد، شاهد حادثهای بود که نزدیک بود به یک فاجعه تبدیل شود. روزی در محل کار، جان بارتون، محقق برجسته شکسپیر، در حال سخنرانی برای بازیگرانش از روی صحنه بود که ناگهان یک قدم به عقب برداشت و به داخل گودال ارکستر سقوط کرد.
پنجاه و نه سال پس از آن، بازیگر بریتانیایی که بیشتر به خاطر نقش برجستهاش در A Clockwork Orange شناخته میشود (همراه با اجراهای بیشمار در آثاری از بازسازی Halloween راب زامبی تا Fallout 3)، بار دیگر خود را در میان شکسپیر و خشونت مییابد. در فیلم ترسناک مستقل جدیدش، Et Tu، یک کارگردان تئاتر در شهری کوچک (لو دایموند فیلیپس) به خاطر بازیگران بیتجربه در تولید Julius Caesar به جنون کشیده میشود و در نهایت بیشتر آنها را به قتل میرساند. مکداول نقش سرایدار تئاتر را بازی میکند که کارگردان را تحریک میکند.
در سن ۸۲ سالگی و با رزومهای گسترده که شایسته ورودی ویکیپدیا خود است، مالکوم مکداول از بیان آزادانه نظراتش هراسی ندارد. در طول گفتگوی ۲۰ دقیقهای و مفصل ما، او همبازیاش در Star Trek: Generations ویلیام شاتنر را “مغرور” و “مضحک” مینامد، با این توضیح که او همچنین به شدت به بازیگر کاپیتان کرک احترام میگذارد. او شوخی میکند که کارگردان استنلی کوبریک “فکر میکرد هر کاری که انجام میدهد یک شاهکار است.”
او همچنین اعتراف میکند که هرگز هیچیک از بازیهای ویدئویی متعددی که صدای بینظیرش را به آنها قرض داده، بازی نکرده است، اگرچه از Call of Duty: Black Ops III به خاطر “فیلمنامه بسیار خوب نوشتهشدهاش” یاد میکند. (مکداول نقش مونتی، یک فرشته بینبعدی که به شکل یک مرد بریتانیایی در حالت زامبی ظاهر میشود، را بازی میکند). او اضافه میکند: “فکر میکردم فوقالعاده بود.”
Et Tu? چه چیزی در مورد فیلمنامه و شخصیت شما را به وجد آورد؟
مالکوم مکداول: فیلمنامه را خواندم و با خودم گفتم، خدای من، این پروژه چقدر عجیب و غریب است. از خواندن شخصیت لذت بردم و احساس کردم که این نقش را برای من نوشتهاند. ایده بازی در نقش یک کوکنی بسیار سرگرمکننده بود. او یک دستکاریکننده است، اما به شکلی جذاب و سرگرمکننده. این نقش واقعاً لذتبخش بود.
ما در حال درمان سرطان نیستیم. این یک فیلم مستقل کوچک است و من از انجام این نوع فیلمها لذت میبرم. چند سال پیش یکی با جون اسکویب انجام دادم، Thelma. فیلمی فوقالعاده بود و او شگفتانگیز بود. کجا بود نامزدی او؟ غیرقابلباور است. به هر حال، از فیلمهای کوچک لذت میبرم زیرا استودیوهای اصلی احتمالاً به چیزی به این عجیب و غریبی دست نمیزنند. این همان چیزی است که من دربارهاش دوست دارم. بدون هیچ عذرخواهی. از آن لذت بردم و بازی در این نقش سرگرمکننده بود.
«عجیب و غریب» توصیف مناسبی است. Et Tu درباره کارگردانی است که عقلش را از دست میدهد و شروع به قتل بازیگرانش میکند. آیا تا به حال در موقعیتی بودهاید که فکر کنید کارگردانی آنقدر عصبانی است که ممکن است شما را بکشد؟
تا جایی که به یاد دارم نه، اما ممکن است چنین اتفاقی بیفتد — و برعکسش هم ممکن است! البته شوخی میکنم. این فیلم این موضوع را به اوج میرساند و همین باعث میشود که تماشای آن سرگرمکننده باشد. من شخصیت خودم را دوست داشتم که همه را دستکاری میکرد و به آنها مزخرفات برادوی را میخوراند.
شما کار خود را به عنوان یک بازیگر اضافی در شرکت رویال شکسپیر آغاز کردید. آیا ساخت این فیلم خاطرات قدیمی را برای شما زنده کرد؟
نه، بسیار متفاوت بود. شرکت رویال شکسپیر ۱۲۰ بازیگر داشت و به طرز دیوانهواری بزرگ بود. مثل کار کردن برای دولت بود. در واقع، کار کردن برای دولت بود چون آنها هزینه همه چیز را پرداخت میکردند.
خاطرات من از شرکت رویال شکسپیر چندان خوشایند نبود، زیرا تنها نقشهای کوچک و ۱۲ خطی بازی میکردم که چندان سرگرمکننده نبودند. اما میدانید، در این مدت یاد گرفتم چگونه قمار کنم و نوشیدنی بنوشم و چیزهای دیگری که اکنون به آنها نمیپردازیم. این تجربه من از شرکت رویال شکسپیر بود و از این نظر لذت بردم.
اما میدانستم که باید از آنجا بیرون بیایم و به کارم بهطور جدی بپردازم. به طرز عجیبی، خیلی زود پس از ترک آنجا، اولین فیلمم را گرفتم: اگر، به کارگردانی کارگردان بزرگی به نام لیندزی اندرسون. این فیلم مرا به راه انداخت. سپس کوبریک فیلم اگر را دید و مرا برای پرتقال کوکی انتخاب کرد.

تصویر: وارنر برادرز
شما در بسیاری از نقشهای شرور و شخصیتهای منفی بازی کردهاید، از جمله در پرتقال کوکی و Et Tu. به نظر شما چه چیزی یک شرور بزرگ را میسازد؟
هر شخصیت ویژگیهای خاص خود را دارد و هیچ فرمول ثابتی برای آن وجود ندارد. یک بار شنیدم که مایکل کین میگفت شرورها پلک نمیزنند، اما من هرگز به این موضوع فکر نکرده بودم. در پرتقال کوکی، در صحنه آغازین پلک نمیزنم، اما این کار عمدی نبود. فکر میکنم آنقدر غرق در نقش بودم که پلک زدن را فراموش کردم.
همیشه تلاش میکنم در هر نقشی که بازی میکنم، جنبهای از طنز را پیدا کنم. و اگر نقش سنگینی باشد — اگر یک هیولا باشد — خندهدار بودن آن، هیولاوار بودنش را حتی بیشتر میکند.
چرا فکر میکنید پرتقال کوکی همچنان برای بینندگان امروز ارزشمند و مهم است؟
اکنون بیش از هر زمان دیگری مرتبط است. به طور خلاصه، درباره آزادی انسان در انتخاب است؛ انتخابی میان اخلاقی بودن یا غیراخلاقی بودن، اما حداقل او حق انتخاب دارد.
این موضوع بسیار سیاسی است. در کشور ما اکنون اتفاقاتی در حال رخ دادن است که با این موضوع ارتباط دارد و به همین دلیل است که فیلم همچنان توسط نسلهای مختلف تماشاگران دیده میشود.
جوانان آن را به عنوان چیزی که به خودشان تعلق دارد، مییابند. نوجوانان شانزدهساله به من میگویند، “من کلاکورک را دوست دارم.” این فیلم ۵۴ ساله است! اما در آن زمان، اگر کسی به من میگفت، “اوه، تو هنوز در ۵۰ سال آینده دربارهاش صحبت خواهی کرد”، به صورتشان میخندیدم.

تصویر: Warner Bros
آیا در آن زمان متوجه نشدید که چنین تأثیری خواهد داشت؟
میدانستم که خوب است، بله، اما نمیدانستم چقدر خوب. وقتی در وسط آن هستید و در حال خلق آن، از بیرون نگاه نمیکنید و عینی نیستید. شاید کوبریک اینگونه بود. البته، او فکر میکرد هر کاری که انجام میدهد یک شاهکار است، بنابراین احتمالاً تعجب نمیکرد.
این داستان را تعریف میکنم و کاملاً حقیقت دارد: من در خانه کوبریک برای شام بودم قبل از اینکه فیلمبرداری کنیم، و او مرا تا ماشینم در مسیر خانهاش همراهی کرد و به من گفت، “فکر میکنی چی بپوشی؟” و من گفتم، “اوه، نمیدانم، استنلی. کمی آیندهنگرانه نیست؟” او گفت، “بله، چی داری؟” و من گفتم، “چی دارم؟ لباسهای آیندهنگرانه ندارم. تیشرت و شلوار جین دارم و خب، لباس کریکت در ماشین دارم.” و او گفت، “بپوش.” و بعد گفت، “اون چیه؟” گفتم، “اون محافظه.” و او گفت، “آه، روی بیرون بپوش.” و این همان ظاهر نمادین الکس و دروگهاست. از آنجا میآید.
شما نقش شخصیت منفی را در فیلم Star Trek Generations بازی کردید. آیا خاطرات خوبی از آن دارید؟
من واقعاً از همکاری با بیل شاتنر لذت بردم و البته پاتریک استوارت را از روزهایی که در شرکت رویال شکسپیر بودم، میشناختم. بیل در بسیاری از جهات بسیار خندهدار بود و من به او احترام زیادی میگذاشتم. واقعاً توانستم او را کمی اذیت کنم. او به نوعی شخصیتی مضحک داشت. اما بدون بیل شاتنر، استار ترک وجود نداشت. میلیاردها دلار از این فیلمها و سریالهای تلویزیونی و همه چیزهای دیگر به وجود نمیآمد. میدانم که او گاهی اوقات میتواند کمی مغرور باشد، اما واقعاً به او احترام میگذارم.
آیا میخواهید شخصیت خود در استار ترک را بازگردانید؟
البته، چرا که نه؟ اگرچه فکر نمیکنم جایی برای او وجود داشته باشد.

تصویر: پارامونت پیکچرز
شما در بسیاری از بازیهای ویدئویی صداپیشگی کردهاید، از جمله عناوین بزرگی مانند Elders Scrolls و Fallout. آیا هیچکدام از این بازیها را بازی کردهاید؟
من هرگز این بازیها را بازی نمیکنم. آنها یک جعبه از این بازیها برایم فرستادند که هنوز در گاراژم است و آن را باز نکردهام. برایم اهمیتی ندارد. اولین بازی که انجام دادم Wing Commander بود. سعی کردم آن را بازی کنم، اما تسلیم شدم. این کار من نیست.
من نقش رئیسجمهور ایالات متحده را در Fallout 3 بازی کردم. به نوعی نسخه کوچک خودم از رونی ریگان را اجرا کردم، “هموطنان آمریکایی، من از دفتر بیضی با شما صحبت میکنم،” و همه آن مزخرفات. این کار سرگرمکننده بود و به یک موفقیت بزرگ تبدیل شد. مردم مدام به من میگفتند، “اوه مرد. Fallout 3 عالی بود.” و وقتی اولین بار این را گفتند، گفتم، “من ترنس استمپ نیستم.”
آیا میدانید که Fallout اکنون به یک سریال تلویزیونی بسیار محبوب تبدیل شده است؟ آیا کسی با شما درباره آوردن آن شخصیت به سری جدید صحبت کرده است؟
نه، اما میدانم که رئیسجمهور ادن از واکنشهای مثبت طرفداران بسیار محبوب بود.

تصویر: Activision
بسیار خوب، قبل از اینکه برویم: شما در بازسازی سال ۲۰۰۷ هالووین نقش دکتر لومیس را بازی کردید. چطور این اتفاق افتاد؟ آیا طرفدار فیلمهای ترسناک هستید؟
نه واقعاً. من هیچوقت نسخه اصلی هالووین یا هیچکدام از آنها را ندیدهام. راب [زامبی] از من خواست که این کار را انجام دهم. ما جلسهای عالی داشتیم و من او را دوست داشتم. او آدم بسیار باحالی است. تا به حال سه فیلم و یک برنامه تلویزیونی با او کار کردهام که دربارهاش صحبت نمیکنیم. من این کار را انجام دادم چون او از من خواست و اگر راب از من بخواهد کاری انجام دهم، حتی لحظهای هم تردید نمیکنم. ما دوست هستیم و من احترام زیادی برای او قائلم.